یوسف علوی

محل تولد: آذربایجان‌غربی - تکاب

پردیس محل تحصیل: آذربایجان‌غربی - شهید مطهری خوی

رشته تحصیلی: آموزش زبان عربی

شهادت: 1366/01/22

محل شهادت: خوزستان - شلمچه

عملیات: کربلا 8

و سخنى با امت حزب ا... مگذاريد اين منافقان و ضدانقلابيون، عبدا... بن ابي ها هر چه مي خواهند پشت سر انقلاب واسلام و قرآن بگويند. نفسشان را در جا قطع كنيد. اين بي حجاب ها را اجازه وارد شدن به مكانهاى مقدس چون مزار شهدا و مساجد و ... را ندهيد. با همه شان مبارزه كنيد و در انتظار فرج باشيد.

شهيد يوسف علوي در سال1346 در شهرستان تكاب متولد شد. بعد از دو سال همراه با خانواده اش به شهرستان اروميه عزيمت نمود. سپس به تحصيل ادامه داد و به اخذ ديپلم نائل آمد.
ضمن تحصيل همواره در انجمن اسلامي مدارس فعاليت داشت و مدت سه سال در پايگاههاي اروميه به صورت بسيجي خدمت نمود. بعد از اخذ ديپلم در مركز تربيت معلم شهيد مطهري خوي، در رشته عربي تحصيل كرد و در رشته قضائي به صورت غير متمركز پذيرفته شد.
او در يك خانواده فرهنگي بزرگ و تربيت شد. جواني بسيار پرهيزكار و باايمان بود. هر چند او جنگ را تحميلي و نابرابر مي خواند، اما معتقد بود كه اين جنگ يك امتحان الهي است و عاشقانه فرياد برمي آورد: مي خواهم به جبهه بروم و جانانه جان را فداي جانان نمايم، تا خود را از قيد اجسام پست مادي و دنيوي برهانم و از قفس سينه و تن بيرون آيم.
آن همه عشق و علاقه اي كه در راه دفاع مقدس اسلام و ناموس وطن داشت، به شهيد مجال آن را نداد كه از نتيجه دانشگاهي باخبر باشد. راه امام حسين(ع) را انتخاب نمود و اين راه را بر تمام مقامهاي مادي و زودگذر جهان فاني ترجيح داد، تا اينكه در اواسط اسفند ماه 1365 به جبهه هاي نبرد اعزام شد و در تاريخ1366/1/22 در منطقه عملياتي جنوب در عمليات كربلاي 8 منطقه شلمچه بر اثر اصابت تركش دشمن به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و در باغ رضوان اروميه به خاك سپرده شد.
روحش شاد و يادش گرامي باد.

بسم رب الشهداء و الصديقين
«و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل ا... امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»
«مپنداريد كساني كه در راه خدا كشته مي شوند مرده اند، بلكه زنده اند و در نزد خدايشان روزي مي خورند.»
(سوره مباركه آل عمران آيه 148)
با سلام و درود فراوان حضور منجى عصر صاحب الزمان مهدى موعود(عج) و با درود به نايب بر حقش امام خمينى و با سلام حضور ارواح مطهر شهدا على الخصوص شهيد چمران، شهيد مهدى و حميد باكرى و شهيد عليرضا علوى.
پروردگارا، خداوندا، تو را سپاس بيكران كه نعمت حياتم در اين دوران را دادى. سبحانا تو را سپاس كه نعمت داشتن چنين رهبرى را عطا فرمودى. خداوندا تو را سپاس مي گويم كه به من توفيق حضور در اين مكان مقدس را دادى. خداوندا تو را شكر كه ما را در دامان چنين پدر و مادرى به پاكى قطره هاى باران و خون شهيدان به دنيا آوردى. پروردگارا تو را سپاس كه به من آگاهى دادى تا بتوانم اگر لياقت داشته باشم راه سعادتم را بيابم. خداوندا نمي دانم با چه زبانى ترا شكر كنم و نمي دانم با چه قدرتى اطاعتت كنم.
پروردگارا تو را سپاس كه به من اين شعور و فهم را دادى كه تو را بشناسم و در برابر عظمت و شكوه تو همه چيز و همه كس قاصرند و هيچ چيز توانائى بيان عظمت تو را ندارد.
پروردگارا، آنقدر گناه و معصيت دارم كه خجالت مي كشم با تو صحبت كنم. گناهاني كه به عدد سنگريزه هاى بيابان. معبودا بار گناهانم آنقدر سنگين است كه مرا زمينگير كرده و نمي گذارد قدمى به سوى تو بردارم. بارالها حب دنيا و حب نفس چنان در اعماق وجودى من نفوذ كرده كه مجال ديدن حقايق و واقعيتها را ربوده است. هر چقدر از اين گناهان بشمارم باز كم است. به حدى است كه اشك چشمانم را در ديدگانم خشك و قلبم را كدر و تيره و تار كرده است. پروردگارا با وجود اين خمخ معصيت فقط به تو پناه مي برم زيرا مي دانم كه غفاري و ستاري،‌ رحماني و رحيمي.
و سخنى با امت حزب ا... مگذاريد اين منافقان و ضدانقلابيون، عبدا... بن ابي ها هر چه مي خواهند پشت سر انقلاب واسلام و قرآن بگويند. نفسشان را در جا قطع كنيد. اين بي حجاب ها را اجازه وارد شدن به مكانهاى مقدس چون مزار شهدا و مساجد و ... را ندهيد. با همه شان مبارزه كنيد و در انتظار فرج باشيد.
سخني با پدر و مادر عزيزم. آقا جان و آنا جان، در شهادتم صبر و استقامت كنيد. ايمانتان را از طرق مختلف (قرآن، حديث، دعاها و منبرها و...) قوى كنيد و مبادا به شيطان اجازه دهيد كه شما را فريب دهد وو شما را به گفتن حرفها و انجام كارهائي كه از پدر و مادر شهيد ناشايست است اصلاً از يك مسلمان به دور است وادارد. مي دانيد كه چه چيزها را مي گويم. مخصوصاً به شما آقا جان.
انشاءا... در روز حساب اگر وجهى داشتم و روسياه نبودم شفاعتتان خواهم نمود انشاءا... .
و شما اى خواهرانم و تو اي حسين جان، با اينكه من با شماها خيلى بد بودم و رويم نمي شود اصلاً از شما حلاليت بگيرم ولى اميدوارم مرا بخشيده باشيد. از تمام كساني كه با آنها در ارتباط بودم و سر و كار داشتم و كساني كه ديني بر گردنم دارند حلاليت مي طلبم.
الهى العفو، الهى العفو، الهى العفو
به اميد پيروزى اسلام بر كفر جهانى و آزادى قدس شريف و كربلاى عزيز
خدايا،خدايا، تا انقلاب مهدى(عج)، خمينى را نگه دار
بنده گناهكار يوسف علوى
1366/1/19