شهید قدرت الله آقایی

محل تولد: اصفهان - چادگان

پردیس محل تحصیل: استان ها - مرکز شهید باهنر

رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی

شهادت: 1362/02/10

محل شهادت: خوزستان - خرمشهر

عملیات: بیت المقدس

به ملت عزيز ايران عرض مى كنم اى ملت قدر اين نعمتهاى الهى كه بعد از انقلاب نصيب ما شده است را بدانيد مانند نعمت رهبرى و يا رئيس جمهورى و يا همين جنگ كه جوانان ما را و پدر و مادران ما را در معرض امتحان قرار مى دهد را بدانيد

شهید قدرت اله آقایی سی‌ام فروردین ماه 1341 در شهرستان چادگان اصفهان در خانواده‌ای کشاورز و مذهبی چشم به حیات گشود.
تحصیلات ابتدایی خود با عشق و علاقه به درس را تا پایان دبیرستان در زادگاهش سپری کرد و جزء دانش آموزان ممتاز بود. پس از آن وارد مرکز تربیت معلم شهید باهنر اصفهان شد.
بسیار مهربان و دلسوز بود در کنار درس خواندن و رسیدن به هدفش که معلمی بود به کمک به پدر در کار مزرعه می‌پرداخت و دست از کمک به دیگران برنمی‌داشت.
آن زمان که وجود امام امت سبب روشنایی شب دیجور و ظلمانی رژیم پهلوی شد، قدرت الله نیز سر به امرش سپرد، تا شب مردمان را با انقلاب به فجر صادق پیوند زند. پس از به بار نشستن نهضت، به عضویت مدرسه بسیچ عشق درآمد و سر در راه حفظ آرمان‌های انقلاب نهاد. بعد از بارور شدن این نهال پر افتخار انقلاب در کمیته سپاه فعالیت چشمگیری کرد.
با شروع جنگ تحملی برآن شد که همچون آنانی که در شب تاریک بیداد، چون هزار هزار شقایق وحشی به خنجر شکنجه و آشوب سلام می‌گویند و ستاره ای می شوند که حضور سر بلند و مغرور نور را فریاد می زنند؛ در عرصه دفاع از کشور و انقلاب قدم گذارد.

هفت روز دلاورانه در میقات روح جاودان آسمانی، با تن خاکی بر خصم تاخت و دستان سیاه بعثیان را در عملیات بیت‌المقدس خونین شهر ( خرمشهر) در بند کرد و سرانجام در دهم ارديبهشت 1361 عاشقانه و عارفانه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به نزد پروردگار خویش شتافت. مزار این شهید عزیز در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. برادرش حبیب الله نيز شهيد شده است.

و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
گمان مبريد آنانيكه در راه خدا كشته مى شوند مردگانند بلكه آنها زنده اند و در نزد خداوند روزى مى خورند. (قرآن كريم)با سلام و درود بر شهدا ، شهداى صدر اسلام تا شهداى كربلاى حسين و از كربلاى حسين تا كربلاى خوزستان خمينى.
و با درود فراوان بر رهبر عظيم اسلام و با درود بر خانواده شهدا پيامى را به رهبر عاليقدر انقلاب اسلامى و به ملت قهرمان و شهيد پرور ايران پدر و مادرم عرض مى كنم.
اى حسين زمان و اى خمينى بت شكن ما جوانان تا آخرين قطره خون در راه دفاع از اسلام و وطن عزيزمان و براى حفظ جان و مال اين ملت قهرمان ايستاده ايم و خواهيم ايستاد و اميدوارم كه خداوند اين فداكاريها را از ما بپذيرد.
به ملت عزيز ايران عرض مى كنم اى ملت قدر اين نعمتهاى الهى كه بعد از انقلاب نصيب ما شده است را بدانيد مانند نعمت رهبرى و يا رئيس جمهورى و يا همين جنگ كه جوانان ما را و پدر و مادران ما را در معرض امتحان قرار مى دهد را بدانيد و پيام من به خانواده عزيزم اين است كه اى پدر و مادر مهربانم من را ببخشيد چونكه من از فرمان شما سرپيچى كردم و دين خود را نسبت به زحمات شما ادا نكردم اى مادرم شيرت را بر من حلال كن و براى من هيچ ناراحت نشويد تا بلكه روحم آسوده و آرام گردد من از اين كه به جبهه مى روم اين است كه من در طول مدت كم زندگانى خود گناهان زيادى را مرتكب شدم و خواستم كه بلكه لااقل بعضى از اين گناهانم آمرزيده شوند و يكى هم بخاطر ادا كردن دين خود نسبت به خون اين همه شهيد مى باشد. اميدوارم كه خداوند متعال بنده حقير و ناتوان خود را ببخشد.
اى برادران عزيز كوچكتر از خودم من به شما ظلم كردم و شما را اذيت كردم مرا ببخشيد و اگر شما پدر و مادر عزيز و برادران مهربانم مرا نبخشيد كه انشاءالله مى بخشيد من حتى اگر در اين راه مقدس جان خود را از دست بدهم مانند يك كافر يكراست به جهنم مى روم .
در آخر پيامى براى منافقين و روحانى نماها دارم كه اى منافقين شما كور خوانده ايد و هرگز نمى توانيد حكومتى كه دست خداوند و امام زمان همراه اوست شكست دهيد يا به خود آييد و مانند حر دگرگون شويد و يا همگى بدست ملت قهرمان ايران به رهبرى زعيم عاليقدر حضرت آيت الله العظمى از بين خواهيد رفت به پيش رهبران خود چون سادات و شاه ملعون مى رويد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته قدرت الله آقائى 4/2/61