شهید هوشنگ خسروانی نژاد
محل تولد: کهگیلویهوبویراحمد - تنگ تامرادی
پردیس محل تحصیل: کهگیلویهوبویراحمد - دانشسرای گچساران
رشته تحصیلی: آموزش ابتدايی
شهادت: 1364/11/01
محل شهادت: خاک عراق - فاو
عملیات: والفجر 8
پدر و مادرم اگر دوست داشتید که حجله دامادی فرزندتان را ببینید بهترین حجله برای من سنگر اسارت است
لباس دامادی برای من نفس سعید می باشد بهترین حنای شادی که هرگز رنگش نخواهد رفت برای من خونی است که در راه خدا از بدنم جدا می شود
مختصری اززندگی نامه:
شهيد هوشنگ خسرواني نژاد در سال 1345 در روستاي محروم جات باريك تنگ تامرادي در خانواده اي مذهبي بدنيا آمد .
دوران ابتدايي را در همان منطقهولي در روستايي كه حدوداً 10 كليومتر با خانه مسافت دارد مي گذراند و پس از گذراندن دوران ابتدايي به شهر ياسوج عزيمت مي كند و پس از طي دوران راهنمايي وارد مرحله دبيرستان مي شود .
دوران دبيرستان را در شهر گچساران در تربيت معلم شهيد رجايي شروع مي كند و چون مصادف بود با جنگ تحميلي، تا سال64 سه مرتبه به جبهه هاي حق عليه باطل عزيمت مي كند در سال 64 اينجانب بهرام ارجمندي همرزم شهيد خسرواني نژاد درگچساران درس مي خواندم پيش من آمد و گفت خدا را خوش نمي آيد ما اينجا راحت درس بخوانيم و عده اي در جبهه سختي بكشند من هم قبول كردم و با هم اعزام شديم.
بهرام ارجمندي همرزم شهيد خسرواني نژاد
به آنچه كه قرآن مي فرمايد عمل كنيد قرآن بخوانيد و امام را دعا كنيد.
اما پدر و مادرم- وصيتي كه به شما دارم اين است كه گرچه آنطور كه مي بايست قدر شما را ندانستم و نتوانستم زحمتها و سختيهاي شما را جبران كنم و از آنجاي كه مي دانم فرزند عزيز است و ازدست دادنش ناراحت كننده است و تحمل ناراحتي و صبر و طاقت مي خواهد اما از شما مي خواهم كه براي من ناراحت نباشيد و گريه نكنيد و اگر خواستيد گريه كنيد به ياد حسين و فرزندانشگريه كنيد به ياد لبهاي تشنه علي اكبر و علي اصغر گريه كنيد و از خدا بخواهيد كه مرا هم در آخرت با آنها محشور كند و خوشحال باشيد كه توانسته ايد اما شما را كه دستتان بود به موقع به صاحب اصليش پس دهيد و پدر و مادرم اگر دوست داشتيد كه حجله دامادي فرزندتان را ببينيد بهترين حجله براي من سنگر اسارت است داشتيد لباس دامادي برتنم ببيند زيباترين لباس دامادي براي من نفس سعيد مي باشم كه با خود مي برم و اگر مي خواستيد كه حناي شادي به دست و پايم ببنديد و شاد شويد بهترين حناي شادي كه هرگز رنگش نخواهد رفت براي من خوني است كه در اره خدا از بدنم جاري مي شود و اگر آرزو داشتيد كه درس بخوانم و به دانشگاه بروم بزرگترين دانشگاه همانطور كه امام عزيز فرمود شد جبهه حق برعليه باطل است. و اگر دوست داشتيد كه نقل و شيريني برايم . به ميان مجلس بياوريد بهترين نقل نزد من تركشها و خمپاره هائي است كه در راه خدا از طرف دشمن بر سرم فرو آيد و اگر دوست داشتيد كه بخاطر پست و مقام من جشن بگيريد با ارزش ترين مقام براي من شهادت در راه خداست كه انشاء الله خداوند نصیبم بكند.
. در آخر برادران و خواهرانم از شما مي خواهم كه نماز بخوانيد و قرآن بخوانيد و امام را دعا كنيد و به پدر و ماد نيكي كنيد و از برادران عزيزم زرير و عطاء ميخواهم كه درس بخوانند و با درس خواندن خود راه مرا ادامه دهند.
ضمناً پدر و مادرم از شما مي خواهم كه در تربيت فرزندان خود در جهت اسلام كوشش كنيد در پايان از خداوند بزرگ مي خواهم كه اگر با كشته شدن من اسلام زنده مي ماند و امام خشنود مي شود هرچه زود تر شهادت را نصيبم بكند.
و اي گلوله ها و خمپاره ها مرا در يابيد و چنان بر قلبم فرونشينيد كه من انتظار زيارت حسين را مي كشم.
خدايا ؛خدايا تا انقلاب مهدي حتي كنار مهدي خميني را نگه دار