پرویز حسنوند

بسم
الله الرحمن الرحيم
«أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلَّا الله وأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله»
و مي
الهي سپاس تو را که راه هدایت نماياندي دلم را به قبول کلام خویش نرم کردي، معرفت و کمال عنایت کردي و چشم دلم را به دین سنت پیامبر (ص) روشن نمودي. الهي تو را سپاس که توفیق دو جهاد اعطا فرمودی در مرحله اول جهاد با نفس و در مرحله بعدي جهاد اصغرو جنگي که بر ما تحمیل شده در این مرحله از آن که به حساس ترین مرحله آن رسیده و در این زمان که اسلام ياري مي . خواهد خواستم ياري کنم اسلام را خواستم ياري کنم دين خدا را راه جهاد را با درک و ایمان انتخاب کردم سنگر مدرسه را به خاطر اهمیت جنگ رها کردم خواستم مسلمانی باشم که در آخرت رو سفید باشم و در پیشگاه با عظمت خداوند دست خالي نباشم. مي خواستم اسمم در دفتر رزمندگان اسلام در قیامت ثبت شود، مي خواستم راه حسین (ع) را بپیمایم کلاس درسی را که مهم بود به خاطر این فعل مهم(يعني جنگ به طور موقت رها کردم و این بدین معنی نیست که جبهه جنگ خالي از درس و علم است ولیکن جبهه هم سنگر ستیز با اشرار است و هم سنگر علم و معرفت. جبهه مدرسه عشق است جبهه دانشگاه است این مدرسه تمام دانش آموزانش را قبولي مي مرحله اول این مدرسه نیت پاک و خالص است اگر قدم اول را براي خداوند بگذاري قبول شوي. اگر خداوند عمر دهد اسم شما در دفتر الهي ثبت است و اگر خداوند شهادت عنایت فرماید چه بهتر که شهادت والا ترین مرگ .است شهید این مدرسه همیشه شاهد است. شهید عاشقی است که به عالم معنی پرواز مي کند به درگاه حق مي رود و خود را شاهدي جاودانه کند. با افتخار؛ چند کلامی با امت حزب الله دارم امت رسول الله! دل را به عشق الهي و معرفت و کمال پر کنید افرادي مقید به احکام اسلامي باشيد، در عمل به احکام الهی پیشقدم تر از دیگران باشید در این جهان که خورشید اسلام از ایران درخشیدن گرفته به همت و صبر و استعانت از خداوند سبحان دین خدا را ياري کنيدكه تن مسلمانان و مستضعفان جهان با درخشش این خورشید جانی تازه گیرد.