احمد رضا اصحابی
محل تولد: سمنان - دامغان، روستای زردوان دیباج
پردیس محل تحصیل: سمنان - شهید باهنر دامغان
رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی
شهادت: 1365/10/05
محل شهادت: خوزستان - شلمچه
عملیات: کربلا 4
همكلاسيان عزيز و دانش آموزان گرامی! اميدوارم كه درس خود را بخوانيد و به گفته امام مدرسه سنگر است و شما بايد اين سنگر را با خواندن درس تان محكم كنيد. اميدوارم همگی شما موفق باشيد و بتوانيد انشاءالله در آينده فرد مفيدی برای جامعه خود باشيد و از هر جهت كشور عزيزمان را خودكفا كنيد. برادران عزيزم اميدوارم كه هميشه مساجد كه يكی از سنگرهای مهم انقلاب است را پر كنيد .
حسین علی اصحابی، اولین فرزندش، احمدرضا را در هفدهم شهریور ۱۳۴۴ در آغوش کشید. احمدرضا در روستای زردوان دیباج دامغان متولد شد. پدرش کارمند شرکت ذوب آهن بود. دوران شیرین کودکی را که پشت سر گذاشت وارد دبستان یاسایی شد. تحصیلات راهنمایی را در مجتمع آموزشی طالقان خواند. دیپلم را از دبیرستان دکتر علی شریعتی گرفت. در دوره ابتدایی به عضویت گروه پیشاهنگان در آمد و در در دوره راهنمایی، گروه تئاتر مدرسه عرصه هنر نمایش بود. سپس به انجمن اسلامی پا گذاشت و به عضویت کار فرهنگی و هنری آن درآمد.
جوان فعال و انقلابی که قبل از دمیدن فجر پیروزی، در تظاهرات علیه رژیم پهلوی حضور داشت و با وجود سن کم در توزیع اعلامیه های امام و نوشتن شعار بر در و دیوار، پر شور عمل میکرد، بعد از انقلاب نیز در پایگاه بسیج مسجد فعال بود اوقات فراغتش را به مطالعه و کارهای ورزشی و هنری می پرداخت. پس از دریافت دیپلم در رشته آموزش ابتدایی تربیت معلم شهید باهنر دامغان پذیرفته شد.
دو سال و شش ماه در جبهه های نبرد با دشمن بعثی حضور یافت. در عملیات های بدر، فتح المبینف والفجر۳، والفجر ۸ و کربلا های ۱ و ۲ و ۳ شرکت کرد. در همان روزها شرکت در کلاس های علمی و فنی را هم از دست نداد. در ورزش دامغان نیز حضوری پررنگ داشت. علاوه بر اینکه مربی دومیدانی بود، به عنوان سرپرست تربیت بدنی هم فعالیت میکردو در تربیت بدنی خوش درخشید و در آن سال ها روزنامهها از او به عنوان چشم و چراغ شهر دامغان یاد کرده بودند.
دانشجوی سال آخر تربیت معلم و عاشق امام که فقط در خط مقدم میاندیشید، آخرین بار با تیپ ۱۲ قائم آل محمد (عج)، گردان قمر بنی هاشم (علیه السلام) به عنوان فرمانده دسته در جنگ حضور یافت و پنجم دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴، در منطقه شلمچه، بر اثر تیر مستقیم به سر و گردن شهد شهادت را نوشید. پیکر پاکش پس از تشییع در فردوس رضای دامغان به خاک سپرده شد.
یاد و نامش جاودان باد.
بسم الله الرحمن الرحيم
ان الله الشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون وعداً عليه حقاً في التوراة و الانجيل و القرآن . (قرآن كريم)
سلام به حسين تشنه لب كربلا قسم به خون پاكت راهت را ادامه خواهيم داد و به ياری خداوند مهربان ابتدا كربلا و سپس قدس را آزاد خواهيم كرد و اسلام را انشاءالله به جهان صادر خواهيم كرد. حسين جان! حماسه و ايثار رزمندگان ما كه در جبهه ها عليه دشمن انجام می دهند مديون حماسه آفرينی تو است. اسلام با شهادت تو زنده ماند و اگر شهادت تو و ۷۲ تن ديگر از شهدای كربلا نبود اسلام زنده نمی ماند همانطور كه تو در برابر ظالمان و دژخيمان و دشمنان تا دندان مسلح خود ايستادي و گفتی «و ان كان دين محمد لم يستقم الا بقتلي فيا سيوف خذيني» اگر دين جدم محمد (ص) با كشته شدن من استوار و جاويدان خواهد ماند پس ای شمشيرها مرا در برگيريد و قطعه قطعه كنيد، و ای حسين جان! ما هم تا موقعی كه جان در بدن داريم راهت را ادامه خواهيم داد، برادران عزيز مبادا در بی تفاوتی بميريد كه علی (ع) در محراب به شهادت رسيد، مادران مهربان اميدوارم در غم از دست دادن فرزندان خود ناراحت نباشيد هر چند كه از دست دادن يک عزيز ناراحتی دارد ولی اين را نبايد از ياد ببريد كه زينب در كربلا در غم ۷۲ تن از عزيزانش صبر و استقامت كرد و هرگز در غم آنها گريه نكرد تا دشمنان اسلام را با گريه كردن خود شاد كند.
برادران و خواهران گرامی اميدوارم هميشه از ولايت فقيه حمايت كنيد و سخنان آنها را الگوی كار خود قرار دهيد، و به جان امام امت و روحانيت مبارز دعا كنيد.
همكلاسيان عزيز و دانش آموزان گرامی اميدوارم كه درس خود را بخوانيد و به گفته امام مدرسه سنگر است و شما بايد اين سنگر را با خواندن درس تان محكم كنيد. اميدوارم همگی شما موفق باشيد و بتوانيد انشاءالله در آينده فرد مفيدی برای جامعه خود باشيد و از هر جهت كشور عزيزمان را خودكفا كنيد.
برادران و خواهرانم رمز پيروزی رزمندگان در جبهه ها دعا و استغفار می باشد. اميدوارم كه هميشه دعاگوی رزمندگان اسلام باشيد تا اين رزمندگان پرتوان دين مظلوم اسلام را به جهان صادر كنند و حقوق مستضعفين را از مستكبرين جهان خوار بگيرند.
و در پايان پدر و مادر مهربانم اميدوارم از من در اين مدت زندگي راضی باشيد و در صورت خطا مرا ببخشيد. دوستانم، اگر خطايی نسبت به شما انجام دادم به بزرگی خود مرا ببخشيد، برادران عزيزم اميدوارم كه هميشه مساجد كه يكی از سنگرهای مهم انقلاب است را پر كنيد چه در نمازهای جماعت و جمعه و چه شركت در بسيج محلی خود كه همين كار خود ضربه ای است براي نابودی منافقين داخلی كه میخواهند به اسلام عزيز ضربه وارد كنند. در صورت شهادت مرا در كنار ديگر شهدای دامغان در فردوس رضا دفن كنيد. ديگر عرضی ندارم بجز سلامتی شما
خدايا ـ خدايا ـ تا انقلاب مهدی ـ حتی كنار مهدی خمينی را نگهدار
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
احمدرضا اصحابی ـ مورخ ۱۳۶۲/۱۲/۰۵