الله یار پیرایش

محل تولد: کهگیلویه‌و‌بویراحمد - دلیرچ بویراحمد

پردیس محل تحصیل: کهگیلویه‌و‌بویراحمد - باهنر سی سخت

رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی

شهادت: 1365/06/18

محل شهادت: ايلام - جبهه مهران

عملیات: کربلا 1

امت را دعوت به وحدت و یک پارچگی میکنم خداوند را رد تمام اخبار ناظر بر عملکرد خود بدانند. و اما سختی چند با پدر و مادر و خانواده . ای پدری که ترک بر دست داری و ای مادری که شب ها رنج ها و بیخوابی ها کشیده اید تا مرا به این سن رسانده اید. من شماهارا از جبهه ی فاو سلام میرسانم من به یاد شما بوده و هستم چون شهید حسین رزمنده مرا در امواج زیادی دریای سرخ خود غوطه ور ساخت واگر قربانی اسلام شدم رستگارم و شما هم رستگارید

شهید پيرايش در سال 1345 در روستاي دلی رچ متولد شد تا سن 5 سالگي در دلي رچ زندگي مي كرد. دوران ابتدایی را در روستای چین سپری نمود و جهت ادامه تحصیل به لوداب عزیمت نمود ادامه تحصیل ایشان مقارن شد با پیروزی انقلاب اسلامی، كم كم همراه با اوج گرفتن تظاهرات در شهرها آگاهي ایشان از انقلاب و امام بيشتر مي شد . تا اينكه به قوه خداوند انقلاب پيروز گرديد . در سال دوم در فعاليتهاي فرهنگي مدرسه از جمله آموزش سرود ، انجمن اسلامي ، كتابخانه قدم نهاد و فعاليت چشمگيري داشت. تا جایی که از لحاظ فعاليتهای فرهنگی و سیاسی و از لحاظ درس در نگاه مسئولين مدرسه، دانش آموز مورد توجه جدی بود تا جائیکه به وسيله كدخدايان محل بسيار مورد تهديد قرار مي گرفتم و حتي او را مورد ضرب و شتم قرار گرفت جهت ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان به شهر یاسوج عزیمت نمود. بعد از اتمام سال اول دبیرستان راهی جبهه حق علیه باطل شد و همزمان در آزمون ورودی تربیت معلم شرکت نمود و در تربیت معلم گچساران پذیرفته شد و از همان روز های اول ورود به دانشگاه به عنوان سرپرست خوابگاه معرفی گردید در خلال تعطیلات راهی جبهه می شد.در دانشگاه به عنوان دانشجوی ممتاز شناخته شد اما هیچ گاه از تهمت ها و افتراهای و آزار ، اذیت و دسیسه های خوانین در امان نبود، برای چندین بار راهی جبهه شد به عنوان جانشین گردان ادوات تیپ قائم در سنگر دیگری فعالیت خود را آغاز نمود تا اینکه در تاریخ 18/06/65 در منطقه مهران به آرزوی دیرینه اش شهادت دست یافت. و در روستای چین به خاک سپرده شد.

بنام خداوند بخشنده مهربان

و من یها جر فی سبیل لله یجد فی الارض مزاغها کثیرا وسعه و من
یخرج من بتینه مهاجرا والی لله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی لله و کان لله غفورا رحیم و اذ ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح
آیه 101تا102سوره نساء
و با درود بر امام خمینی و امت شهید پرور و سلام بر شهدا و مفقودین جنگ تحمیلی و آرزوی موفقیت برای رزمندگان اسلام
اینجانم کوچک تر از آنم که بخواهم به این امت وصیت کنم اما دشمنان خارجی نبرد را علیه اسلام آغاز کرده اند و منافقین از این موقعیت سوء استفاده نمودن و شاخه های درخت اسلام یکی یکی دارند قطع می کنند من در روستا متولد شدم و خانواده ام تا کنون مشکلات زیادی که از طریق خوانین و کدخدایان بر آنها تحمیل شد متحمل شدند پس از گذراندن دوره ابتدای وارد دوره راهنمایی شدیم و پس از ختم راهنمایی وارد مکان مقدسی بنام تربیت معلم شدم و سال اول را در گچساران و سال دوم را در سی سخت گذراندم در سال 64 نامه ای توهین آمیزی نسبت به من از طرف رئیس دانشسرای گچساران توسط عده ای خود خواه به دانشسرا سی سخت منتقل شده رئیس دانشسرای گچساران
به اصطلاح خودش اشتباهاتی در سال 62 از طرف من رخ داده بود اکنون سال 64می باشد می خواهد باز پرسی کند افسوس که عده ای در چهره های آرایش شده از ریشها و پیراهن های گردن آخوندی ضربه به اسلام می زنند و فرصت را غنیمت شمرده و به دماءشهدا نمی اندیشند همین رئیس دانش گچساران با شهید عبدالمحمد اولیاء رفتار خصمانه
داشت و ایشان را با خط (کلمه ناخوانا)دردیوار 3روز اخراج کرد این طور شده بود که این شهید در روی دوستانش خجالت زده شد بود و با شهید هوشنگ خسروانی رفتاری چنان غیر انسانی داشت که انضبات به او 5داده بود و در بین بچه ها بی نظم ترین دانش آموز قلمداد کرده بود و با این جانب چنان رفتاری داشت
که می بینید خلاصه در نامه ارسالی مرا خیان توصیف کرده بود که عده ای از منافقین دانشسرای سی سخت دم از حزب الله زده و به اصطلاح خودشان با استناد به نامه ارسالی می خواستن مرا پاکسازی کنند و گزارشم را به اداره آموزش و پرورش سی سخت و پایگاه سی سخت دادن و باز این دست نشانده های رئیس گچساران مرا در بین سال اول و دومها چنان توصیف کرده که نمی توانستم با سر بلندی با کسی از آنها حرف بزنم آیا من برای چند نفر بگویم دروغ است یا قسم بخورم هدفم از این نوشته توصیف خودم نبوده و و نیست لیکن می خواهم بگویم آقای رئیس دانشسرای گچساران اگر من در سال 62مرتکب خطایی شدم مگر شما رئیس نبودید ؟و یا مگر قوانین اسلام برآن شهرستان حاکم نبود پس چرا جرم سال 62را سال 64جویا می شوی در اینجا به ادارجات بخصوص مدارس وصیت می کنم که افراد را اینگونه زجر روحی ندهید و برزخی صغیر از قدرتتان در مدارس با استفاده از ریاست برای دانش آموزان بر پا نکنید اگر کارمندی یا دانش آموزی جرمی مرتکب می شود در همان اوقات حسابش را طبق موازین شرع بررسی کنید ولی طومار بر ندارید که هر گاه جواب پر خاش شما رؤسارا حتی به حق دادند که آن طومار را به رخش بکشید و افسار و مهار خود را به دست عده ای از دانش آموزان ندهید زیرا با این اختیار روح دوستانش را آزار می دهد در ختم این موضوع می نویسم من آنطور که رئیس دانشسرای گچساران توصیف کرده بود و آن طوری که بعضی از منافقین دانشسرای سی سخت گزارشم را به به اداره و پایگاه سی سخت داده بودند نبودم هر گز هر گز در بین دوستانم عده ای هستند که اگر منافق محض نیستند اجرای نقشه ها و دستوراتشان الهام گرفته از منافقین می باشد و این ها دو سه نفر از سال دومی ها بیش نیستند و دیگران دست از رابطه بازی بردارند و خداوند را در تمام احوال ناظر برعملکرد خود بدانند مصداق آیه ای که در اول وصیتم نوشتم این است که وقتی مرا در دانشسرا چنین توصیف کرده بودند زمین خداوند گسترده بود و من مهاجرت کردم تا شاید مورد لطف پروردگار قرار بگیرم شهید مطهری در تفسیر همین آیه ها می فرماید وقتی برشماعده ای پست حکم فرما شوند و اداره امور را بر عهده بگیرند شما توانایی نبرد با آنها را ندارید حداقل مهاجرت کنید تا شاید گناهانتان بخشیده شود به دوستانم سال سومی ها می گویم دست از رابطه بازی بردارید و خود را برای آینده مهیا کنید و دست از حمایت کردن از این منافقین بکشید تا هر چه زود تر رسوا شوند و موضوع را تا ندیدن وخود برسی و تحقیق نکرده اید تایید نکنید و در عمل کرد دیگران تجسس نکنید و این را قران فرموده است اگر من فدای اسلام و امام شدم آن عده ای که گزارش پایگاه را امضا کردند (کلمه ناخوانا)ندارم و نیایند و من منتظر قدم رنجیشان نیستم تنها وصیتم به این عده خودسازی است من نام نبرده ام و آنها خودشان می دانند و اکثر دوستان من آنها را می شناسند اما سخنی با پدر و مادر و خانواده ام ای پدری که ترک بر دست داری ای مادری که شبها رنج ها کشیده ای و بی خوابی کشیده ای تا من را به این سن برسانید من شما را از جبهه فاو سلام می رسانم من به یاد شما بوده و هستم در سال 64به شما گفته بودم که من ضمن تحصیل به جبهه نمی روم ولی خون شهید حسین رزمنده مرا درامواج دریای سرخ خود غوطه ور ساخت وصیت نامه شهید حسین .دانش مرا به تحرک وا داشت پدر و مادرم می دانم که ناراحتید ولی صابر باشید این خواست الهی هست و ما در حال امتحان هستیم امریکا و صدام این جدایهای ابدی را بین امثال من و شما انداخته اند پس باید از اسلام دفاع کرد تا شیعه واقعی بوده باشیم اگر قربانی اسلام شدم رستگارم و شما هم رستگارید زیرا انا لله و انا الیه راجعون چرا پنج نفرمرد در خانه باشد ولی هنوز شهید نداده باشیم مگر ما ایرانی نیستم مادرم را احترام کنید مادر جان از دوردست عطوفت و محبت تو را سپاسم و دستت را می بوسم پدرم را احترام کنید پدر جان من تو را فراموش نمی کنم تو هم به یاد من افتادی برای تنهایی امام حسین هنگام شهادت گریه کن و امام را تنها نگذارید ودر نمازهای یومیه دعا برای سلامتی او کنید پدر و مادرم همدرد هم باشید خانواده ام همدرد خانواده شهدا باشید برادرانم خسته نباشید میدانم صبورید اما بر شما جهاد لازم هست در اواخر عمر پدر و مادرم و شما ها جوانید احترام آنها را داشته باشید تا از وجود شما برای اسلام شادمان از این دنیا هجرت کنند و دوشادوش رزمندگان برای دشمنان بجنگند و صابر باشید که خداوند با صابرین است خواهرانم شمارا سلام می گویم مبادا هنگام گریه بر مزارم مو هایتان را نامحرم ببیند بر حسین گریه کنید و تا حد امکان زینب وار باشید محجوب و معطوف باشید زیرا سنگر شما می باشد می خواهم فرزندانی را تربیت کنید که فرزند اسلام باشند و سهمیه اسلام باشند خلاصه تمام خانواده ام را به خدا می سپارم و از تمام شما طلب مغفرت می کنم به امید دیدار در آخرت به خویش و قومانم و دوستانم سلام می رسانم و از آنها می خواهم هر کس به هر نحوی از آنها از من ناراحت شده مرا ببخشند زیرا بهترین مروت بخشش هست به خانواده داییم که به عنوان رابطه ای آن ها گام نهاده بودم سلام عرض می کنم من را حلال کنید و از پیش آمد خداوند ناراحت نباشید برادرانم دانشسرای سی سخت سلام می رسانم مخصوصا عزیزان لوداب و از آنها می خواهم که اگر سه ماه بیشتر و کمتر به جهاد اصغر اعزام می شوید در تمام اوقات مبارزه با نفس خود خواهی اعزام شده و در آنجا قوایتان را برای غلبه بر دشمن بیشتر تقویت کنید و در بین الملل شما در آن جهاد وجدان می باشد هر گاه حکم راحتی و طبق موازین شرعی به شما اعلام کرد پس بدانید که پیروزید و معلمینی شوید جای دورو های در مدارس را بگیرید و خود را برای معلمین سابق کلاس خود سازی بگزارید با اتحاد باشید و از تفرقه بپرهیزید و نفاق انداز را به دام بیندازید هنگامی که به دام شرعی شما افتاد گلویش را بفشارید تا در فکر گسترش دام بر نیاید در پایان می گو یم آن عده ای که با گزارشات داده شده به پایگاه و اداره آموزش و پرورش سی سخت به دنبال من پافشاری کردند و یا تایید نمودند بر سر مزارم نیایند تنها دوستان صمیمی ام بیایند زیرا آنهایی که نهی میکنم اگرمن بر فرض اشتباهی داشتم بر من ترحم نکردند
اسلام علیکم و رحمته الله و برکاته به امید پیروزی اسلام
الله یار پیرایش