ایلیا سجادی

محل تولد: کهگیلویه‌و‌بویراحمد - کریک

پردیس محل تحصیل: کهگیلویه‌و‌بویراحمد - دانشسرای سی سخت

رشته تحصیلی: سایر

شهادت: 1364/05/17

محل شهادت: خوزستان - هورالعظیم

عملیات: سایر

وصیت نامه رو هنوز پیدا نکردیم ، ولی مگه حرف فرزند روح الله با حرف روح خدا فرقی داره؟
همه معلمین در فکر این باشند که خودشان را تهذیب کنند . باید خودشان را مهذب کنند تا حرفشان در دیگران اثر کند شما باید خیلی توجه داشته باشید، شما ها یک مردم عادی نیستید .
شماها معلم نسلی هستید که در آتیه همه مقدرات کشور به دست آنها سپرده می‌شود.
امام خمینی (ره)

در بیست و دومین روز از آخرین ماه زمستان سال ۱۳۴۶ روستای کریک از توابع شهرستان دنا میزبان قدوم نورانی فرزندی آسمانی بود. فرزندی که آمده بود تا تاریخ بسازد، اسطوره شود و جاودان بماند .فرزند سید ابراهیم و تاج ماه خانم که نام نیکوی ایلیا که یکی از نام‌های مولایمان امیرالمومنین است را برای ایشان برگزیدند.
شهید ایلیا سجادی فرزند دوم خانواده بود. خانواده‌ای پر از مهر و صفا، پر از عشق و همدلی و البته عاشق اهل بیت. تحصیلات ابتدایی خود را در روستای کریک با موفقیت گذراند و سپس دوره‌های راهنمایی و دبیرستان را در هیاهوی انقلاب و عشق به امام خمینی (ره)سپری کرد. شهید سجادی علاقه زیادی به نقاشی کردن و کارهای هنری داشت همانگونه که سالهای بعد در جبهه های حق علیه باطل صحنه های رشادت و دلاوری هایش را بر عرصه وجود به تصویر کشید.
سرانجام عشق به شهیدان والا مقام،بهشتی و رجایی، شهید سجادی را به دانشسرای مقدماتی تربیت معلم گچساران کشانید و ایشان به تحصیل در این دانشسرا پرداختند و سپس به دانشسرای سی سخت انتقال پیدا کردند تا همچون دو الگوی بزرگوار خود درس رشادت و شهامت،ایثار و از خودگذشتگی را فرا گیرند.
شهید سجادی فردی بسیار انقلابی و آگاه به مسائل روز جامعه خود بودند و تا جایی که می‌توانستند دیگران را نیز آگاه می‌کردند. ایشان علاقه بسیاری به امام خمینی (رحمت الله علیه )داشتند و همواره در پی اجرای فرامین حضرت امام(ره) بودند.
خوش خلقی و رفتار نیکوی شهید سجادی زبانزد دوستان و آشنایان ایشان بود. همچنین علاقه فراوان شهید به امام حسین (علیه السلام)و ماه محرم چه بسا موجب شد به قافله عشق رسد، چرا که اِنَ الحُسین مِصباحُ الهُدی و سفینة النجاه.
چندی از جنگ تحمیلی نگذشته بود که شهید ایلیا با عنوان بسیجی به جبهه‌های کردستان و سپس به غرب کشور اعزام شدند. یکی از دفعاتی که شهید از جبهه کردستان بازگشته بود،مادر ایشان خاطره خوابی که از ایشان دیده بود را برای فرزندش تعریف کرد و از دل نگرانی‌های مادرانه ای گفت که خواب و خوراک را از مادر ربوده بود. اما شهید در پاسخ اشاره به سخن‌های گوهربار امام(ره) داشتند که فرموده بودند حضور جوانان در جبهه‌ها قوت قلب سایر نیروهاست.

روزها در جبهه‌های غرب برای شهید سجادی با یادِ خاطرات دوستانی که حالا واژه مقدس شهید پیشوند نام آنها بود می‌گذشت و قلب و جانِ رئوف ایشان در جستجوی یارانِ شهید خود بود .شاید در آن روزها دعای کمیل و توسل قوت قلب و روشنی بخشِ راه شهید بزرگوار ما بود. کمیلی که گویی عهد بسته بود عاشق به معشوق رساند، کمیلی که به وارستگان وعده دیدار حقیقی با حضرت حق را داده بود.

شهید چندین ماه در کردستان و جبهه غرب کشور حضور داشت و سپس به مدت یک ماه به هور العظیم اعزام شد و چندی نگذشته بود که در تاریخ هفدهم مردادماه سال ۶۴ شهید سجادی تکبیرگویان در حالی که ترکش به پیکر مقدسشان برخورد کرده بود دعوت حق را لبیک گفته و به کاروان شهدا پیوستند .در زمان شهادت ایشان پیوند و عاطفه عمیقی که بین مادر و فرزند وجود داشت به گونه ای بود که گویی ترکش‌هایی که بر پیکر مقدس شهید فرود می‌آمدند گویی در قلب و جان ِمادر می‌نشستند .تا آن زمان که پیکر نورانی شهید در روستای کریک به شکوه هرچه تمام‌تر تشییع شد و جان و دل ما در نیز آرام گرفت

وصیت نامه رو هنوز پیدا نکردیم ، ولی مگه حرف فرزند روح الله با حرف روح خدا فرقی داره؟
همه معلمین در فکر این باشند که خودشان را تهذیب کنند . باید خودشان را مهذب کنند تا حرفشان در دیگران اثر کند شما باید خیلی توجه داشته باشید، شما ها یک مردم عادی نیستید .
شماها معلم نسلی هستید که در آتیه همه مقدرات کشور به دست آنها سپرده می‌شود.
امام خمینی (ره)