جلیل اشرافی

محل تولد: بوشهر - دشتی/خورموج

پردیس محل تحصیل: بوشهر - تربیت معلم خورموج

رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی

شهادت: 1364/11/22

محل شهادت: خوزستان - اروند کنار

عملیات: والفجر 8

اسلام عزیز نیاز به کمک دارد ، ما باید با جان و مال خود در راه خدا جهاد فی سبیل الله بنماییم و از حقوق مسلمین دفاع کنیم . امروز اسلام نیاز به خون ما جوانان دارد و نیاز به آبیاری دارد که خشک نشود . ما جوانان باید با خون گرم خود نهال درخت اسلام را آبیاری کنیم و آن را زنده نمائیم و از شعائر مذهبی دفاع نمائیم

در خانواده متدين و پر تلاش و ساده و صميمي حاج خدر اشرافي در تاريخ 15/6/45 فرزندي نيكو سيرت متولد شد كه او را جليل ناميدند كه بعدها پرچم افتخار خانواده، كشور و دين شد.مادر شهيد مي‌گويد: شهيد درآخر ماه مبارك رمضان متولد شد و ما به علت حساسيت خاصي كه نسبت به مسئله روزه داشتم با علم به وضعيت نوزاد و حالت بارداري، تمام ماه رمضان را روزه گرفتم. روي همين اصل وقتي جليل متولد شد بسيار لاغر بود كه اينحالت بدني تا زمان شهادت شهيد باقي بود.

شهيد تحصيلات ابتدائي را در دبستان فايز خورموج به اتمام رساند و تحصيلات راهنمائي را در مدرسه شهيد سروري ادامه داد. ‌[اين مدرسه پس از شهادت شهيد سروري، يكي از دانش‌آموزان مدرسه به اين نام ناميده شد] سال دوم راهنمائي بود كه انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره( در سال 57 به اوج خود رسيد وجليل دوش به دوش ساير همكلاسي‌هايش در راهپيمائي‌ها شركت مي‌كرد. و پس از اتمام دوره راهنمائي وارد دبيرستان ابوذر غفاري گرديد و هنوز سال اول دبيرستان بود كه جنگ تحميلي شروع شد و جليل به اتفاق جوانان شهر در غرب خورموج از طرف بسيج مشغول آموزش نظامي گرديد. در دوره دبيرستان مسئول كتابخانه مدرسه شد. در ضمن از اعضاء فعال انجمن اسلامي دبيرستان بود. سال 63 جهت آموزش نظامي به كازرون رفت و پس از مدت 45 روز در جبهه حضور يافت و در عملياتي شركت كرد و پس از اتمام دوره به خورموج برگشت و پس از اخذ ديپلم به خدمت اعزام و مدت ده ماه از خدمتش را گذرانده كه براي تربيت معلم قبول شد و براي ادامه تحصيل به خورموج برگشت و در مركز تربيت معلم شهيد مطهري مشغول تحصيل گرديد. و هنوز دو ماه از تحصيلش نگذشته بود كه در تاريخ 28/8/64 راهي جبهه شد و در عمليات والفجر 8 در آزادسازي فاو شركت كرد و سرانجام در تاريخ 22/11/64 به فيض شهادت نايل گرديد.

بسم رب الشهداء و الصدیقین
شهید نظر می کند به وجه الله ( امام خمینی)
با سلام و درود فراوان به شهدان اسلام از صدر اسلام تا انقلاب اسلامی ایران و از انقلاب اسلامی تا جنگ تحمیلی و با سلام و درود به امام زمان حضرت مهدی (عج) و نائب بر حقش خمینی کبیر ، امام امت و با سلام و درود به کلیه خانواده شهدای اسلام.
من می خواهم به جبهه بروم و هیچ کس مرا اجبار نکرده بلکه وظیفه شخصی و مسلمانی خود می دانم به جبهه حق علیه باطل روانه شوم و اسلام عزیز را یاری و کمک نمایم و از دین و خاک میهن اسلامی خود دفاع نمایم و امیدوارم به خداوند در این کار خیر که من می خواهم در آن قدم بگذارم از من قبول نمائید و مورد مقبولیت درگاه خداوند تبارک و تعالی قرار گیرد آمین یا رب العالمین .
اولاً که اسلام عزیز نیاز به کمک دارد ، ما باید با جان و مال خود در راه خدا جهاد فی سبیل الله بنماییم و از حقوق مسلمین دفاع کنیم . امروز اسلام نیاز به خون ما جوانان دارد و نیاز به آبیاری دارد که خشک نشود . ما جوانان باید با خون گرم خود نهال درخت اسلام را آبیاری کنیم و آن را زنده نمائیم و از شعائر مذهبی دفاع نمائیم همچون قرآن که کتاب آسمانی ما مسلمانان است نگذاریم بدست متجاوزین یا کفار بیافتد و ما باید به یاری این حسین زمان خمینی کبیر و عزیز ، رهبر انقلاب خویش برویم و او را تنها نگذاریم .
و برای پدر و مادرم یک وصیت می کنم که اگر من سعادت پیدا کردم و به شهادت رسیدم در مرگ پر افتخار من گریه نکنید که منافقین خوشحال می شوند و خدا را شکر نمائید و دعا برای اسلام و پایداری اسلام کنید و مرا حلال نمائید و یک وصیتی به جوانان مسلمان دارم که امام را تنها نگذارند و جبهه ها را همیشه پر نگهدارند که دیگر دشمنان اسلام به خاک میهن اسلامی ما تجاوز نکنند و مبادا در بستر مرگ بمیرید که علی اکبر امام حسین در کربلا شهید شد . اگر در بستر مرگ از این دنیای فانی رفتید ننگ است. برای شما . اگر سعادت نصیبم شد که به شهادت برسم وصیت نامه من را در مجالس فاتحه بخوانید و دعا برای طولانی تر شدن عمر امام عزیزمان نمائید و از یادتان نرود .
والسلام الحقیر جلیل اشرافی