رضا صفدری

محل تولد: آذربایجان‌غربی - سلماس

پردیس محل تحصیل: آذربایجان‌غربی - شهید کوچری خوی

رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی

شهادت: 1365/10/22

محل شهادت: خوزستان - شلمچه

عملیات: کربلا 5

گوشه اي از اظهارات شهيد رضا صفدري به قلم خويش در رابطه با مقام شهيد: « در روز قيامت فرشتگان مرحبا گويان به استقبال مجاهدان راه خدا مي آيند و از درب مخصوص وارد بهشت مي كنند.»

شهيد رضا صفدري در سال 1347 در يك خانواده كم درآمد ولي متدين و مذهبي در بخش تازه شهر از توابع شهرستان سلماس ديده به جهان گشود. پس از سپري كردن دوران كودكي تحصيلات ابتدايي را در دبستان نوروز تازه شهر به پايان رساند. پس از مدتي خانواده صفدري به سلماس مهاجرت مي كنند و تحصيلات راهنمايي را در سلماس با موفقيت طي مي نمايد و در دبيرستان امام خميني در رشته فرهنگ و ادب موفق به اخذ ديپلم مي گردد.
شهيد صفدري عضو فعال انجمن اسلامي دبيرستان بوده و در كليه راهپيمايي ها و مراسم سياسي و مذهبي شركت مي كردند. جواني سر به زير، مطيع، مؤمن و صبور بودند.
در سال چهارم فرهنگ و ادب شهيد مي خواهند به جبهه بروند ولي پدرش مي گويد رضا جان اول تحصيلات خود را به پايان برسان و آموزش هاي نظامي را ياد بگير بعداً به جبهه برو.
طبق خواست پدر بعد از اتمام تحصيلات در تربيت معلم شهيد كوچري خوي در رشته كارداني ديني و عربي قبول مي شوند. بعد از مدتي به صورت داوطلب به عضويت بسيج درآمده و از طرف بسيج به جبهه اعزام مي شود.
گوشه اي از اظهارات شهيد رضا صفدري به قلم خويش در رابطه با مقام شهيد: « در روز قيامت فرشتگان مرحبا گويان به استقبال مجاهدان راه خدا مي آيند و از درب مخصوص وارد بهشت مي كنند.» و همچنين رضا معتقد بود به كلام حضرت علي (ع) و مي گفت: « هر كس جهاد در راه خدا را به هر دليل ترك كند، خداوند لباس خواري و ذلت بر تن او مي پوشاند و در دنيا تنگدست و نيازمند و بي بركت مي شود.»
يكي ازعوامل مؤثر كه باعث شد رضا به جبهه اعزام شود، عشق به امام و علاقه به اسلام بود. شهيد رضا بيش از سه ماه در جبهه ها فعاليت مي كند و فقط يك مرتبه به خانواده نامه اي مي دهند و وصيت نامه خود را به خانواده مي فرستند و مي نويسند كه از پدر و مادرم كه در تربيت من زحمت زيادي كشيده اند عذر مي خواهم كه بعد از من گريه نكنند.
در قسمتي از نامه اش نيز به مادرش توصيه مي كند كه مبادا مادر از رفتن من به جبهه ناراحت باشي زيرا كه فردا در محضر خدا نمي تواني جواب خانم زينب را بدهي كه تحمل72 شهيد را نموده است.
طولي نكشيد كه شهيد عزيزمان به تاريخ1365/10/22 در منطقه عملياتي شلمچه در كربلاي5 در مصاف با دشمن بعثي به درجه رفيع شهادت نايل مي شود.
روحش شاد و يادش گرامي باد.

‏لا حول و لا قوه الا باا...
بسـم ا... الرحمن الرحيم
والعصر ان الانسان لفى خسـر، الا الذين آمنو و عملو الصالحات و تواصو بالحق و تواصو بالصبر.
قلم را كه بر روى كاغذ به قصد نوشتن وصيتنامه مى گذارم، از خدايم خجالت مى كشم، چرا كه اين بنده گنهكار با اين كثرت گناهان چگونه مى تواند وصيتنامه بنويسد، با توسل به رحمان و رحيم بودن خداوند عاجزانه مي خواهم كه مرا مورد رحمت خود قرار دهد.
خداوند متعال را سپاسگزارم كه در زمان ما باب جهاد را برايمان گشود و توفيق نصيبمان گرديد كه براى عمل به اين فريضه به حول و قوه الهى در جبهه حضور پيدا كنيم. بنده حقير با احساس پاك و با آگاهى تمام پا به اين عرصه گذاشته ام و يقين دارم كه وعده الهى تحقق خواهد يافت و به رهبرى امام خود به پيروزى دست خواهيم يافت.
خداوندا اين بنده حقير با روزى حلالى كه پدرم با عرق جبين و با مشقت زياد به دست آورده، بزرگ شدم و حالا مي خواهم خون حلالى را كه در رگهايم جريان دارد به پاى درخت ولايت بريزم و به خيل هل من ناصـراً ‏ينصــرنى حسين بعد از گذشت قرنها لبيك گفته باشيم.
خداوندا قلبم را از غير خود پاك گردان تا مورد رحمت و مغفرت تو قرار گيرم استغفرا... ربى و اتوب اليه.
خداوندا ‎پدر و مادرم را توفيق ده تا در برابر مشكلات و مصا ئب صبور باشند. پدر و مادر ارجمندم،‏ اگر چه نتوانسته‌ام حق فرزنديم را برايتان ادا كنم اما از شما عزيزان حلاليت مى طلبم و اميدوارم كه به رضايت خداوند راضى خواهيد بود. در نماز هايتان برايم دعا كنيد كه بعد از شهادت نيز نگران گناهانم هستم.
برادران گراميم‏ از شما حلاليت مى طلبم و به دعاهاى شما در نمازهايتان محتاجم. به تربيت برادر كوچكم توحيد همت گماريد، ارزش وقت را بدانيد و تا مى توانيد از تمام لحاظ خودتان را به خدا نزديك نماييد كه نهايت لذت در نزديك شدن به اوست.
به همديگر مهر بورزيد و در عبادت هايتان سستى نكنيد، در همه حال امام را دعا كنيد و قدر رهبر عظيم الشان انقلاب امام خمينى را بدانيد و پشتيبان ولايت فقيه باشيد.
روز چهاشنبه ساعت‎11:20
مورخ65/10/3
بنده گنهكار رضا صفدري