رمضانعلی رحیمی
محل تولد: گلستان - کردکوی
پردیس محل تحصیل: مازندران - تربیت معلم دکتر شریعتی
رشته تحصیلی: آموزش زبان و ادبيات فارسی
شهادت: 1361/05/21
محل شهادت: كردستان - مریوان (تپه تته)
عملیات: سایر
ای انسانها شما را به خودکشی دعوت می کنم ، آری خودکشی . اما نه خودکشی تن ، خیر این کار جاهلانه است ، بلکه به خودکشی نفس . خودکشی هواهای حیوانی و از بین بردن هر گونه آرزوهای بر خلاف عقل . هواهای سرکشی خود را بکشید تا انسانیت شما افزون گردد. با ذکر خدا و با خواندن دعا از تنهایی خود بکاهید و روح خود را اضافه کنید .
شهید گرامی رمضانعلی رحیمی النگی فرزند : مسلم در سال 1341 در شهرستان کردکوی و در روستای بسیار زیبای النگ متولد شد . پدرش کشاورز و مادرش خانه دار بود آنها در آن زمان از شرایط اقتصادی خوبی برخوردار بودند . او در دوران طفولیت و کودکی را با خوشی در کانون گرم خانواده مهربان و صمیمی خود سپری نمود . بعد از رسیدن به سن هفت سالگی چون دیگر هم سن و سالانش وارد عرصه علم و دانش شد . دبستان را در روستای محل سکونت خود یعنی النگ ثبت نام نمود اما دوران سایه مادر مهربانش را از سر او کم نمود اما این داغ بزرگ و نبود مادر او را از عرصه علم و دانش دور ساخت زیرا بر ای ادامه تحصیل نزد برادر خود که در تهران زندگی می کرد رفت و در یکی از دبیرستانهای آنجا مشغول تحصیل شد اما سال آخر خود را در شهرستان بوشهر و مدرک دیپلم خود را از آنجا اخذ نمود . او یک لحظه بکار نبود و همیشه سعی می کرد در کنار تحصیل خود کار کند و کمک خانواده باشد . او از دسترنج خود به افرادی که می دانست به کمک مالی نیاز دارند کمک می کرد . اخلاقی بسیار نیکو و پسندیده داشت . وهیچ گاه خنده از لبهایش کنار نمی رفت وهیچ گاه کینه ای از کسی به دل نمی گرفت از طرفی به ورزش کشتی علاقه زیادی داشت و گاهی دوندگی نیز می کرد در روستا با دوستانش کتابخانه ای تشکیل داده بودند و در آنها کتابهایی از مطهری و مفاتیح و .. جمع آوری کرده و مطالعه می کردند تا اینکه در دانشگاه تربیت معلم ساری قبول شد و در رشته ادبیات تحصیل می کرد.
مدتی از تحصیلش گذشت علاقه زیادی به امام و انقلاب و جبهه داشت تا اینکه مدتی که برای گذراندن طرح معلمی خود به کردستان رفته بود تا دانش آموزان راهنمایی و دبیرستان تجدیدی را درس بدهند متوجه می شود که بچه ها میلی به درس خواندن ندارند و گویا دلشان در منطقه جنگی و دفاع از کشورشان است.
او نیز با آنها همراه شد و همگی برای کمک به رزمندگان در سنگر سازی به جبهه رفتند از آنجائیکه بدنی خیلی قوی داشت او را عضو پتک زنها و سنگ شکن های جبهه انتخاب کردند دوستانش می گفتند شهید گرامی به مسائل دینی بسیار اهمیت می داد به صورتی که زبانزد روحانیون و اطرافیانش بود در ایام محرم و بقیه اعیاد از گروهی بود که در صف اول و جزء برنامه ریزان کلاسها و مجالس و فردی بسیار فعال و مستعد بود . سعی می کرد در اکثر کلاسها شرکت نماید .
تا اینکه پس از رشادت ها دلیری های بسیار در 21/5/1361 در منطقه مریوان بر اثر اصابت ترکش خمپاره به قلب و سینه به درجه رفیع شهادت که همانا آرزوی دیرینه اش بود رسید .
اعوذ با الله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
بنده عاصی و فانی و ضعیف و ذلیل شهادت می دهم ، نیست خدایی جزء خدای یکتا که شریک ندارد ، خدائی است یکتا و بی نیاز ، برای خود زن نگرفته و صاحب فرزندی نیست و شهادت می دهم که محمد (ص) عبد و فرستاده خدا است و شهادت می دهم که وی آخرین پیامبر از سلاسل مرسلین است .
شهادت می دهم که علی (ع) ولی خدا است . شهادت می دهم که محبوبترین دوستان خداست . شهادت می دهم که علی (ع) کشته راه خدا است و شهادت می دهم که هیچ انحرافی در این راه نیست ، در راه خیر و سعادت دنیای لاهوت و ناموت است .
شـهادت مـی دهـم که این راه مخصوص مومنین و درستکاری است و به پیروزی از این راه امر شده ام .
اگر چه دستور بزرگان و مقتدایان راه خدا است، من هم به سهم خود می گویم نماز به پای دارید که به منزله ستون دین است که باز دارنده از اعمال زشت و ناپسند است .
برای تداوم راه خدا و برای پیش بردن حق از هیچ کوششی دریغ نورزید ، با اهداء اموال از مستمندان دستگیری کنید که دستگیری از بیچارگان، خود نوعی جهاد است . با خون خود درخت انقلاب را تقویت کنید که خداوند مهربان و غفور است .
در ادامه وصیت می گویم ، به میراث گوهر بار حضرت ختمی مرتبت که از خود به جای نهادند ، تمسک جوئید و از آنها جدا نشوید . این دو یادگار از حضرت محمد (ص) یکی کتاب خداست و دیگری اهل بیت او است. جدا شدن از این ها همان گمراهی محض را به دنبال دارد . اطاعت از ولی امر را از یاد نبرید ، چرا که اولیا امر جز به اطاعت از خدا و صلح برای آخرت فرمان نمی دهند . و بالاخص ولی امر حاضر حضرت امام مدظله را تنها نگذارید که ایشان پاکند و نائب بر حق امام زمان (عج) .
ای انسان ها شما را به خودکشی دعوت می کنم ، آری خودکشی . اما نه خودکشی تن ، خیر این کار جاهلانه است ، بلکه به خودکشی نفس . خودکشی هواهای حیوانی و از بین بردن هر گونه آرزوهای بر خلاف عقل. هواهای سرکش خود را بکشید تا انسانیت شما افزون گردد. با ذکر خدا و با خواندن دعا از تنهایی خود بکاهید و روح خود را اضافه کنید .
توصیه من به جوانها مخصوصا به جوانهای النگ این است که نگذارید کتابخانه به همین وضع بماند ، از کتابها حداکثر استفاده را بکنید ، گروه کتابداری و بررسی کتاب تشکیل بدهید .
والسلام