رمضانعلی قدس الهی

محل تولد: گلستان - بندر ترکمن

پردیس محل تحصیل: سمنان - مرکز تربیت معلم شهید باهنر دامغان

رشته تحصیلی: سایر

شهادت: 1363/12/24

محل شهادت: خاک عراق - هورالعظیم، شرق دجله

عملیات: بدر

وصیتم به برادرانم: اینکه راه مرا که راه حسین (ع) ادامه دهند و نگذارند که سلاح گرم من بر زمین بماند. خواهرانم: زینب وار و همچون کوهی استوار درس شجاعت و شکیبایی به همه بدهید.
...مقداری پول در صندوق قرض‌الحسنه دارم آن را به صندوق جمع آوری کمک های نقدی برای جبهه های جنگ بدهید و از کمک به جبهه ها یادتان نرود.

رمضان علی، چهارمین فرزند علی اکبر قدس الهی در بیست و یکم بهمن ماه ۱۳۴۳ در بندر ترکمن به دنیا آمد. در دامن مادری سیده و مؤمن پرورش یافت. پدرش کارمند راه آهن بود؛ به همین دلیل در بندر ترکمن سکونت داشتند. تحصیلاتش را همان جا آغاز کرد؛ ولی دو سال آخر ابتدایی را در امیرآباد درس خواند. از مدرسه شهید اندرزگو مدرک پایانی دوره راهنمایی و از مدرسه آیت الله حائری دامغان دیپلمش را گرفت. در آزمون تربیت معلم شرکت کرد و در تربیت معلم شهید باهنر دامغان ادامه تحصیل داد. از نوجوانی در راهپیمایی‌ها حضور می‌یافت و در پخش اعلامیه‌های امام پرشور عمل می‌کرد. قاری برنامه صبحگاه مدرسه بود، به عضویت بسیج دامغان درآمد و در کلاس‌های آموزش تیراندازی شرکت کرد. بعدها خودش کلاس‌های عقیدتی می‌گذاشت. نوحه سرایی هم می‌کرد. در عین جدیت، شوخ طبع بود. از ۱۶ سالگی به جبهه رفت. چند بار توفیق حضور در صف رزمندگان پیدا کرد. سال دوم تربیت معلم بود که دوره آموزشی را در پادگان امام حسن (علیه السلام) گذراند. سرانجام در بیست و چهارم اسفند ماه ۱۳۶۳ در عملیات بدر، در شرق دجله، با اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. چهل روز بعد پیکر پاکش را تشییع کردند و در گلزار شهدای روستای امیرآباد به خاک سپردند.

بسم رب الشهدا و الصدیقین
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التورایه و النجیل والقرآن و من او فی بعهده من الله فاستبشرو اببیعکم الذی بایعتم به و ذالک هو الفوز العظیم (آیه 110 از سوره توبه)
خداوند از مومنان جانها و اموالشان را خریداری می‌کند و در برابر ش بهشت برای آنها باشد آنها در راه خدا پیکار می‌کنند می‌کشند، کشته می‌شوند این وعده حقی است که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده و چه کسی از خدا به عهد خود وفادارتر است؟ اکنون بشارت باد بر شما به داد و ستدی که با خدا کردید و این برای شما پیروزی بزرگی است. اشهد ان لا اله الا الله محمد رسول الله علیا ولی الله. با درود بیکران بر منجی عالم بشریت امام زمان (ع) و سلام بر نائب بر حق او امام امت خمینی کبیر. سپاس خدایی را که بر ما منت نهاد و ما را لیاقت بخشید که در راه قرآنش و در راه اسلامش جان در طبق اخلاص نهاده و به سوی رجعت کنیم.
بار خدایا: همانا شهادت می‌دهم به احدیتت و بر حق بودن انبیا تو و ائمه اطهار (ع) و اعلام می‌دارم که من فقط برای رضای خدا و نه برای شهرت و مقام به جبهه آمدم و برای دفاع از اسلام و اطاعت از رهبر اسلام و به عشق کربلای اباعبدالله عازم جبهه شدم و امیدوارم که خداوند زحمات ناقابل ما را قبول فرماید. بار خدایا، های و هوی بهشت را می بینم، چه غوغایی، حسین (ع) به پیشواز یارانش آمده، چه صحنه‌ای فرشتگان ندا دهند که همرزمان ابراهیم (ع) همراهان موسی (ع) همدستان عیسی (ع) هم کیشان محمد (ص) همسنگران علی (ع) همفکران حسین (ع) و همگامان خمینی از سنگر کربلا آمده اند، چه شکوهی!
و اما وصیتم بر شما امت حزب الله: ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و ای مادر من مثل خاندان وهب جوانانتان را به جبهه‌های نبرد بفرستید و حتی جسد او را هم تحویل نگیرید، زیرا مادر وهب فرمود سری که در راه خدا دادم پس نمی‌گیرم.
و ای پدرم: نکند در رختخواب ذلت بمیری که شما باید به حبیب بن مظاهر آن یار پیر ابا عبدالله اقتدا کنید که جان خویش را فدای راه حسین کرد. عزیزانم، سلام مرا به رهبرم برسانید و به او بگویید که ما تا آخرین قطره خونمان را در دفاع از جمهوری اسلامی فدا می‌کنیم و با پیمانی که با او بسته‌ایم استواری خواهیم نمود.
و اما شما ای رزماوران صحنه پیکار وصیتم بر شما اینست که تا زمانی که پرچمی از کفر بر جهان برافراشته است از پای ننشینید و پرچم اسلام را بر بلندترین قلل جهان برافرازید که خدا یار و نگهدار شماست.
وصیتم بر خانواده عزیزم:
پدر بزرگوارم: امیدوارم که شهادت من انگیزه‌ای شود که شما در ایمانتان محکم‌تر شوید و امیدوارم با استواریتان، مشتی محکم بر دهان یاوه گویان و کور دلان بزنید و اما تو ای مادر عزیز و گرانقدرم: شما برای من زحمات بسیار کشیده اید و امیدوارم که به بزرگیتان مرا ببخشید خدای را شکر کنید که امانتی که به شما داده بود به بهترین وجه ممکن به او پس دادید و خدای را شکر کنید که خداوند شاکرین را دوست دارد.
وصیتم به برادرانم: اینکه راه مرا که راه حسین (ع) ادامه دهند و نگذارند که سلاح گرم من بر زمین بماند. خواهرانم: زینب وار و همچون کوهی استوار درس شجاعت و شکیبایی به همه بدهید و از خانواده عزیز و تمامی بستگان و آشنایانم استدعا دارم که مرا حلال کنید مرا ناکام نخوانید که در نهایت کام می روم و در تشییع جنازه ام افراد کور دل و منافق و مخالف روحانیت شرکت نکنند باشد که به خود آیند و استغفار کنند .
عزیزانم: مبادا در میان منافقین و منحرفین گریه و زاری کنید که آنها از گریه شما خوشحال می شوند همواره ثناگوی جان امام باشید که خداوند آن بزرگوار را برای ما حفظ کند ان شالله.
بار خدایا : عاجزانه از تو التماس دارم که امام را طول عمر و مجروحین را شفا و اسرا را استخلاص و رزمندگان را پیروزی نهایی عنایت فرمایی از رزمندگان پر توان اسلامی می خواهم که وقتی ان شا الله به یاری خدا راه کربلا را باز کردند هنگام زیارت به یاد این حقیر باشید و مرا هم دعا کنید که به عشق آن بزرگوار بود که من به جبهه شتافتم مقداری پول در صندوق قرض‌الحسنه دارم آن را به صندوق جمع آوری کمک های نقدی برای جبهه های جنگ بدهید و از کمک به جبهه ها یادتان نرود و در پایان از شما امت حزب الله التماس دارم که امام را خیلی دعا کنید که او قلب تپنده امت اسلام است خداوند بر عمر او بیفزاید و او را سلامت بدارد.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
زندانیان اسلام آزادشان بگردان رزمندگان اسلام پیروزشان بگردان
دیدار روی مهدی نصیب ما بگردان پیام خون شهدا جنگ جنگ تا پیروزی
رمضانعلی قدس الهی
3/2/62