رمضان شاقلانی
محل تولد: گيلان - سیاهکل روستای لور
پردیس محل تحصیل: گيلان - تربیت معلم شهید رجایی لاهیجان
رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی
شهادت: 1356/12/19
محل شهادت: خوزستان - شلمچه
عملیات: کربلا 5
اي خواهران، برادران مسلمانم وظيفه ما حفاظت از كشور اسلام و دفاع از اسلام و قرآن است و در اين راه بايد از مال و جان مايه نهاد و تا آخرين نفس مقاومت نمود. امت حزب الله ایران از شما می خواهم که در مقابل دشمنان داخلي و خارجي تا آخرین قطره خون مقاومت کنید و انشاء الله پیروزید، «نصر من الله و فتحا قريب»
دانشجوی بسیجی ، شهید رمضان شاقلانی ، لور ، در سال 1347 در یکی از روستاهای دیلمان از توابع شهرستان سیاهکل دیده به جهان گشود. خانواده ی مذهبی وی که از وضعیت اقتصادی نامناسبی بر خوردار بودند از طریق کشاورزی زندگی خود را سپری می نمودند. شهید تحصیلات ابتدایی را در روستا سپری نمود. پس از آن به جهت نبود مدارس ، با اجاره نمودن خانه ای در سیاهکل دوران دبیرستان را در یکی از مدارس سیاهکل به پایان رسانید. وی از آن جا که در زمینه ی درس و فراگیری علم و دانش ، بسیار تیزهوش و پر تلاش بود ، به جهت فراهم نمودن امکانات تحصیل ، بعد از ظهر به کار مشغول میگردید و شبها به مطالعه می پرداخت. پس از پیروزی انقلاب و فراهم شدن محیط فرهنگی و مذهبی در ایران اسلامی و با تشکیل بسیج ، شهید شاقلانی لور با به عضویت در آمدن در بسیج محل ، به عنوان یکی از اعضای فعال در آنجا به خدمت مشغول گردید. با شروع جنگ تحمیلی و حملات دشمنان داخلی و خارجی در مناطق غربی و جنوبی کشور ، شهید شاقلانی لور که نوجوانی بیش نبود و به تحصیل مشغول بود و موقعیت حضور در جبهه برای ایشان فراهم نبود، تا اینکه به فضل خداوند متعال و تلاشهای فراوان سرانجام توانست پس از شرکت نمودن در کنکور ، در تربیت معلم شهید رجایی لاهیجان به عنوان دانشجو پذیرفته و به ادامه تحصیل مشغول شود. هنوز چند ماهی از دوران دانشجویی او سپرده نشده بود که شور حضور در جبهه ها در او بالا گرفت و با ثبت نام در بسیج در سال 65 وارد مناطق جنوبی جبهه شد شهید رمضان شاقلانی لور ، بزرگ مردی کوچک که دلسوزانه در خدمت خانواده بود و در نهایت ادب و احترام دوشادوش آنها، پرتلاش و با صلابت با سختیها مبارزه میکرد. عشق و عطش کسب علم در وجودش احساس میشد و در هرفرصت بدست آمده مطالعه میکرد.
شهید از دوران کودکی با درایت و بصیرتی که داشت و با صبر و استقامت و سکوت مردانه اش ، در برابر عناصر ضد دینی ایستادگی می نمود تا پشتوانه ای شایسته برای انقلاب باشد. روح لطیف و مهربان او پذیرای ناملایمات بسیاری بود اما با تبسم زیبای خود ، از کنار آنها می گذشت . شرافت و عزت نفس در او همیشگی بود. شهید به پدر و مادر و بزرگترها، احترام ویژه ای می گذاشت و از در آمد حاصله به خانواده کمک می نمود. پوشاک و خوراکش ساده بود. وی در سفارشاتش به خانواده و دوستان جهت پاسداشت انقلاب اسلامی می فرمود :
« همه ما مسلمانیم و وظیفه داریم از دین اسلام و کشورمان دفاع نماییم و در این راه باید از مال و جان خود بگذریم و تا آخرین نفس در مقابل دشمنان به مقاومت بپردازیم » . شهید از پیروان راستین و صدیق امام خمینی ( ره ) بود و عطش آزادی خواهی و ظلم ستیزی در وجود ایشان موج می زد . و سرانجام در تاریخ 65/12/19 در عملیات کربلای 5 در منطقه ی عملیاتی شلمچه، این پرستوی عاشق و عارف به آرزوی دیرینه اش رسید و دعوت حق را لبیک گفت و مردانه در راه اهدافش ایستاد و شهد شیرین شهادت را نوشید .
ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون.
مپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند، بلکه زنده به حیات ابدي شدند و در نزد پروردگارشان متنعم خواهند
بود.
با درود و سلام فراوان به حضور منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله اعظم روحي و ارواحنا الفدا و نایب بر حقش حضرت امام امت ،و سلام نثار ارواح طیبه شهداي اسلام و با آرزوی برافراشته شدن پرچم اسلام بر بلندترین قله هاي جهان و نابودي ظالم و ستمگر .اکنون که در این گوشه جهان چراغ اسلام شروع به تابش و نور افشانی کرده است و ابر جنایتکارها نمي توانند آن را ببیند، شروع به خاموش کردن و سرکوب کردن اسلام کرده اند و هر لحظه براي آن نقشه اي و ترفندي مي چينند.
پس اي خواهران وبرادران مسلمانم ،وظیفه ما حفاظت از کشور اسلام و دفاع از اسلام و قرآن است و در این راه باید از مال و جان مایه نهاد و تا آخرین نفس مقاومت نمود.
امت حزب الله ایران از شما می خواهم که در مقابل دشمنان داخلي و خارجي تا آخرین قطره خون مقاومت کنید و انشاء الله پیروزید، «نصر من الله و فتحا قريب»
مادرم مي دانم که شما براي من زحمت هاي زياد کشيده و رنجهاي بسياري تحمل نموده اید امیدوارم که مانند حضرت زهرا (س) و حضرت زينب صبور و مقاوم باشید و همیشه فاطمه (س) را سرمشق خود قرار دهي و از او ،الهام گيري از شما مادر عزیزم حلالیت می طلبم و از پدرم و نرگس و برادرانم حلاليت مي طلبم و امیدوارم که مرا ببخشید و همچنین از عموي بزرگم حلاليت مي طلبم امیدوارم که خداوند مرا با آن همه کوله بار گناه بیامرزد.
والسلام