سید ناصر الدین حسینی

محل تولد: تهران - ری

پردیس محل تحصیل: همدان - تربیت معلم شهید قدوسی نهاوند استان همدان

رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی

شهادت: 1370/01/12

محل شهادت: كرمانشاه - قصرشیرین

عملیات: جبهه‌های حق علیه باطل

از مردم قهرمان پرور ميخواهم كه پشتيبان ولايت فقيه باشيد كه همان ولايت خدا بر شماست و پشتيبان انقلاب اسلامى باشيد و امام را تنها نگذاريد و كارى نكنيد كه دل امام امت را بشكنيد و اين سخن را هم بگويم كه خداوند در يك لحظه ميتواند دشمنان اسلام را هم از بين ببرد و هيچ احتياجى به جنگيدن من و شما با دشمنان اسلام نيست ولى خداوند با اين كار خود ميخواهد بندگان خود را امتحان کند.

اوَّلَ من يَدْخُلِ الجَنَّةِ الشَّهِيد
پیامبر (ص)
رفتند یاران چابک سواران
همراه آنان پیر جماران
به راستی کاروان پر شکوه شهیدان چه زیبا به دیدار یار می شتابند این دلباختگان مکتب توحيد حماسه دلنشین لا اله را سروده و فارغ و سبکبال به الا الله تکیه زده اند. خیمه انس در کوی دولت برپا کرده، دل از جهان و جهانیان رهانده و همراه با فرشتگان آسمانی سرود دل انگیز توحید میخوانند. شهیدان سرچشمه های فیض و برکتند. شهیدان قلب تپنده تاریخ اند یاران چه عاشقانه با این کاروان همراه شدند یاران رفتند و لبیک گویان لباس احرام پوشیندند ما مانده ایم و این همه هیاهوی زندگی شهید ناصرالدین حسینی از جمله خیل ایثارگران دشت جنون بود که از قتلگاه کربلائیان با آه و اندوه به دیارش برگشت. مجاهدی که در اندوه دوری از یاران شهیدش لحظه ای آرام و قرار نداشت جهادگری که بر سجاده اش در شبها اشک میریخت که چرا از قافله شهیدان بدور مانده است آری این شهید بزرگوار شیفته و شیدایی بود که از ذره ذره وجودش عشق به شهادت هویدا بود و ندای یارب یاربش در زمزمه های عرفانیش در حال و هوای معنویش همه و همه از خدایش شهادت را میخواست و در انتظار صعود از نردبان شهادت لحظه شماری می کرد. سر انجام دسیسه های منافقین در منطقه غرب برای بسیجیان خمینی نمایان شد ناصر الدین نیز همراه خيل ياران عاشق کوله بار سفر را بست و با شور و اشتیاق خاصی در فرودین سال ۷۰ در رزمگاه و جدال با شقی ترین افراد پرداخت و در عملیات مروارید در سایه افکارش، مجاهدتش و تقوایش به اوج قله آسمان ها به پرواز درآمد و اینچنین دفتر زندگی این شهید وارسته که در سال ۱۳۴۹ در سیطره خانواده مذهبی در شهرری در کنار مرقد حضرت عبد العظیم گشوده شد در سال ۱۳۶۹ ملبس به لباس معلمی گردید و پس از یکسال با عنوان شهادت در عالم ملکوت بسته شد.
روحش شاد باد

بسم الله الرحمن الرحيم
فَلْیُقاتِلْ فی سَبیلِ اللهِ الَّذینَ یَشْرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ وَ مَنْ یُقاتِلْ فی سَبیلِ اللهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً
مومنان بايد در راه خدا با آنان كه حيات مادى دنيا را بر آخرت برگزيدند جهاد كنيد و هر كس در جهاد به راه خدا كشته شد يا فاتح شد زود باشد كه او را اجرى عظيم دهيم.
اى ملت قهرمان و شهيد پرور من خود را كوچكتر از آن ميدانم كه با شما سخن بگويم ولى بر حسب انجام وظيفه با شما وصيتى دارم. بنام ايزد منان و با سلام و درود فراوان به خدمت نجات دهنده ستمديدگان جهان از دست ظالمان حضرت بقيه الله الاعظم امام زمان (عج ) و نايب بر حقش امام خمينى و سلام بر ارواح پاك شهداى اسلام از شهداى كربلا و انقلاب اسلامى ايران و شهداى جنگ تحميلى و سلام و درود به رزمندگان اسلام كه جنگيدنشان اسلام را سرفراز و سربلند ميكند و درود و سلام بر مجروحين و معلولين و خانواده هاى قهرمان پرور ايران كه با پرورش چنين جوانانى و فرستادن آنها به جبهه ها دين خود را به اسلام ادا نمودند. آرى اى برادران و خواهران هر انسانى در طول زندگى خود با سختى‌ها و مشكلات روبرو ميشود و سنت الهى اين است كه همه مردم و همه موجودات را امتحان ميكند اگر انسان كمى فكر كند مى‌فهمد كه هميشه در حال امتحان است و سرنوشت انسان را همين امتحانات است كه تعيين می‌كند خداوند دانا در بسيارى از آيات ميفرمايد كه هدف از آزمايش(آفرینش) آسمانها و زمين آزمايش انسان‌ها است چون كه هيچ راه ديگرى براى جدا شدن مومنان و صالحان از كافران و منافقان كور دل نيست و خداوند آنچه را كه در اين دنيا و روى زمين آفريد براى امتحان كردن من وشماست و چنين نيست كه مردم به زبان بگويند كه ما ايمان آورديم و خداوند آنهارا آزمايش نكند و به حال خود واگذارد زيرا خداوند در قرآن ميفرمايد احسب الناس ان يتركو اان يقولو ا امنا و هم لا يفتنون . آيا مردم پنداشتند كه ما آنها را رها ميكنيم بگويند ما ايمان آورديم و ما آنها را آزمايش نمى كنيم بنابراين تمام مردم مورد آزمايش و امتحان الهى قرار ميگيرند تا افراد جانباز ومجاهد در راه خدا شناخته شوند و افرادى كه به زبان ادعاى مومن بودن و ديندارى مى كنند ماهيتشان ثابت شود. آرى برادر خداوند رحمان و رحيم سرنوشت انسان را به خودش واگذاشت تا بين راه ها و هدف ها كه در راه انسان هست كدام را انتخاب كند پس ما اين راهى را كه انتخاب كرده ايم ادامه دهيم كه اين هدف خداست و اين راه همان راه انبيا ء و راه امامانست پس ما اين راه را بايد بپيماييم حتى اگر به قيمت جانمان تمام شود اسلام براى پيروز شدن خون ميخواهد همانطور كه انسان براى ماندن آب و غذا ميخواهد پس بايد خون داد تا اسلام به اميد خدا به پيروزى كامل برسد . خدايا، پروردگارا من در اين چند سال عمر كه كردم غير از گناه و معصيت كار ديگرى انجام ندادم، در اين چند سال در راه تو و در راه اسلام كارى نكردم اميدوارم كه اگر خونم ريخته شد خدمتى به اسلام كرده باشم خدايا تو را ستايش مى كنم كه اين توفيق را به من دادى تا به جبهه بيايم و در راه تو بجنگم. خدايا بار پروردگارا، از تو ميخواهم كه گناهانم را بيامرزى و مرا از بندگان نيك خودت قرار بده. خدايا كسى جز تو ندارم پس حالا كه به درگاه تو روى آورده ام مرا نااميد بر نگردان و از تو ميخواهم كه لحظه اى مرا به خودم وامگذار انشاءالله كه بتوانم از آزمايشات الهى سربلند بيرون آيم. خدايا چنان بينشى به من عطا كن كه كسى جز تو را نبينم و كسى جز تو را نپرستم و از مردم قهرمان پرور ميخواهم كه پشتيبان ولايت فقيه باشيد كه همان ولايت خدا بر شماست و پشتيبان انقلاب اسلامى باشيد و امام را تنها نگذاريد و كارى نكنيد كه دل امام امت را بشكنيد و هروقت كه جبهه هاى اسلام به شما نياز پيدا كرد به جبهه برويد و اين سخن را هم بگويم كه خداوند در يك لحظه ميتواند دشمنان اسلام را هم از بين ببرد و هيچ احتياجى به جنگيدن من و شما با دشمنان اسلام نيست ولى خداوند با اين كار خود ميخواهد بندگان خود را امتحان كند سعى كنيد از اين امتحان سربلند بيرون آييد وصيتم به همكلاسهايم و دوستانم اين است كه به گفته امام عزيزمان در مدرسه بمانيد و شما تا آنجایى كه ميتوانيد درس بخوانيد كه اميد آينده امام امت و مردم قهرمان پرور ايران هستيد و شمایيد كه چرخ هاى مملكت را بايد به حركت درآوريد و از شما مى خواهم كه مواظب منافقانى كه با سپر مذهب و اسلام جلو مى آيند باشيد و آنها را نابود كنيد.
وصيتم به پدر و مادرم : اى پدر و مادر عزيزم من كه به جبهه آمدم لياقت شهيد شدن را ندارم ولى اگر خداوند اين لياقت را نصيبم كرد شما ناراحت نشويد چون من امانتى بودم از طرف خدا در دست شما و خدا هم يك روز آن امانت را پس ميگيرد و بدانيد كه اسلام بيش از اين جانها ارزش دارد و بايد اسلام را يارى كرد. پدر و مادرم ميدانم كه در اين چند سال عمرم فرزند خوبى براى شما نبودم و اميدوارم كه مرا ببخشيد و از سختيها و مشكلاتى كه براى بزرگ كردن من كشيديد تشكر مى كنم و از شما مى خواهم كه با خوشرویى و خوش اخلاقى با مردم رفتار كنيد و همان طور با مردم رفتار كنيد كه انتظار داريد مردم با شما رفتار كنند. در پايان به شما توصيه مى كنم كه دعا به امام يادتان نرود در دعاهاى توسل و كميل شركت كنيد و از كليه دوستان و آشنايان ميخواهم كه اگر بدى از من ديده ايد مرا ببخشيد.
والسلام
سيد ناصرالدين حسينى
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار 1367/2/5