شهیدمجیدکلانتری
محل تولد: زنجان - سلطانیه
پردیس محل تحصیل: زنجان - مرکزتربیت معلم شهید بهشتی زنجان
رشته تحصیلی: آموزش ابتدايی
شهادت: 1366/12/25
محل شهادت: خاک عراق - حلبچه
عملیات: والفجر 10
يامي براي دانشجويان تربيت معلم: كه برادران، شغل شما به فرموده حضرت امام شغل انبياست.
مسئوليت شما نيز بسيار سنگين ميباشد. سعي كنيد به عزيزان و آيندگان اين انقلاب ارزشهاي والاي اسلامي آموخته و آن ها را در اعتلاي كلمه لااله الالله كوشا و بينا سازيد تا دستورهاي خداوند آنچنان كه هست در سرتاسر جهان جاري شود.
شهید مجید کلانتری فرزند منصور در سال ۱۳۴۶ در سلطانیه زنجان به دنیا آمد مجید سالهای خاطره انگیز کودکی را در کنار خانواده سپری کرد و سپس راهی مدرسه شد و مقطع ابتدایی را در مدرسه بدر و مقطع راهنمایی را در مدرسه مطهری و مقطع متوسطه را در علامه حلی گذراند و سپس وارد مرکز تربیت معلم زنجان شد و مدرک فوق دیپلم را در دانشگاه تربیت معلم اخذ نماد و بعد ندای رهبر را لبیک گفت و بسیج پیوست و پس از ثبت نام راهی منطقه غرب کشور شد
ايشان پس از ابراز لياقت و دلاوريهاي زياد سرانجام در عمليات و الفجر ده با رمز يا رسول الله(ص) در شهر حلبچه عراق در تاريخ 25/12/66 با اصابت تير دشمن به درجه رفيع شهادت نايل آمد. پيكر مطهرش پس از انتقال به زادگاهش در "بهشت زينب سلطانيه" با شركت گسترده ملت شهيدپرور تشييع و به خاك سپرده شد.
يا ايهاالذين امنوا هل ادّلكم علي تجارهٍ تنجيكم من عذابٍ اليم. تومنون بالله و رسوله و تجاهدون في سبيل الله باموالكم و انفسكم ذلكم خير لكم ان كنتم تعلمون. (سوره صف آيات 10 و11)
خداوند عالم را سپاس كه ما را در عصري قرار داد كه در آن عصر باب جهاد بر روي ما گشود و بالواقع عصر شهادت ميباشد.
و سپاس خداوندي را كه ما را از لشكريان امام زمان(عج) قرار داد و سپاس بيكران به درگاه معبودي كه ثمره عمر اين بنده فقير الي الله را شهادت كه بزرگ ترين آرمان مردان خداست گردانيد.
خداوندا طاعتم قليل است و معصيتم كثير. فكيف حيلي يا ستار العيوب. خداوندا گناهاني را كه به اشتباه و يا از روي نا آگاهي انجام دادهام به لطف و كرمت و به حرمت حسين(ص) ببخش و اشتباهاتم را به عظمتت عفو نما.
خداوندا در مدت زندگيم نتوانستم به پدر و مادرم خدمتي بكنم آنان كه در بزرگ كردن من چه زنجهايي را كه تحمل نكرده اند. پس خدايا قلب پدر و مادرم را از من خشنود و راضي بگردان و بنده را اگر لياقت داشتم وسيله شفاعت پدر و مادرم قرار بده.
مادرم! در شهادت من گريه و زاري مكن. من به راهي رفتم كه امامان: علي اكبرها و قاسمها و ديگر شهيدان گلگون كفن به آن راه رفته اند. مادر جان مگر تو سعادت من را نمي خواهي؟ سعادت من در شهادت من است و هيچ كس در اين دنيا نخواهد ماند دير يا زود همه به سوي خدا خواهند شتافت (انالله و انا اليه راجعون) پس چه بهتر قبل از آنكه خداوند ما را طلب كند ما خود با علاقه فراوان به سوي خداوند بشتابيم و فريب دنيا و مال دنيا را نخوريم كه اين دنيا محل گذر است و مانند پلي است براي آخرت و تو اي پدر مهربانم كه در مدت زندگيم هيچ گاه به من حتي تو نگفتي.
پدر گراميم در شهادت من صبر نما كه خداوند با صابران است و شما برادر عزيزم سعي كنيد تقوي الهي را پيشه كنيد و به پدر و مادر گراميم و خواهر عزيزم نيكي كنيد و يا خداي نكرده آن ها را از خود ناراحت نكنيد و اما برادر عزيزم شما در اين مدتِ تحصيلِ بنده خيلي رنجها و بيخوابيها كشيدهايد و حق بزرگي به گردنم داريد اميدوارم كه آن را بر من حلال كنيد.
خواهرم تو ميداني كه چقدر دوستت دارم در شهادت من همچون زينب(س) صبر نما و استقامت كن خداوند با شماهاست و اما عموهاي عزيزم و فاميلها، شماها حق بزرگي بر گردن اين حقير داريد ميبخشيد كه نتوانستم جبران كنم اميدوارم كه به بزرگواري خودتان مرا ببخشيد و در جداييم از شما صبر و استقامت كنيد. پيامي براي دانشجويان تربيت معلم: كه برادران، شغل شما به فرموده حضرت امام شغل انبياست.
مسئوليت شما نيز بسيار سنگين ميباشد. سعي كنيد به عزيزان و آيندگان اين انقلاب ارزشهاي والاي اسلامي آموخته و آن ها را در اعتلاي كلمه لااله الالله كوشا و بينا سازيد تا دستورهاي خداوند آنچنان كه هست در سرتاسر جهان جاري شود. اما دوستان و همشهريان عزيزم از شما ميخواهم زحمتهايي كه به شما دادهام بر من حلال كنيد.
والسلام مجید کلانتری