شهید حسن احمدی شاهرخت

محل تولد: خراسان‌جنوبی - قائنات،شاهرختِ زیرکوه

پردیس محل تحصیل: خراسان‌جنوبی - دانشسرای ابوذر شهر شاهرخت

رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی

شهادت: 1365/10/04

محل شهادت: خوزستان - شلمچه

عملیات: کربلا 4

ای برادران عزیز اگر می خواهید خدا را ببینید از هر لحاظ خود را پاک کنید. با هوای نفس مبارزه کنید که این دنیا چند روزی بیش نیست و زندگی واقعی در آن دنیای جاوید می باشد. اتحاد خود را حفظ نموده و نگذاريد دشمنان در بین شما نفوذ کرده و تفرقه ایجاد نمایند.

شهید حسن احمدی شاهرخت به تاریخ 1348/8/10 در روستای شاهرخت از توابع شهرستان زیرکوه به دنیا آمد و در تاریخ 1365/10/4
در عملیات کربلای 4 شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل شد. به نام او که نامش دوای دل‌های خسته است و ذکرش شفای قلب‌های شکسته و معرفتش معراج عارفان است و قدرتش موجب استواری مجاهدان. شهید حسن احمدی شاهرخت وصیت‌نامه‌اش را با یاد و نام خدا، این‌چنین آغاز می‌کند و در ادامه می‌گوید: با درود و سلام بیکران بر خاتم‌الانبیاء محمد مصطفی (ص) که دین اسلام را آورد تا انسان به راه راست هدایت شود و صراط مستقیم را بپیماید و سلام بر یگانه منجی عالم بشریت مهدی موعود و درود و سلام بیکران بر نایب برحقش کوه ایمان، نور تابان، پیر جماران، بت‌شکن زمان، امام امت و سلام و درود بر خانواده‌های معظم شهدا و مفقودالاثرها و اسرا. حمد و سپاس خداوند عزوجل را که به انسان نعمت عطا فرمود تا «اسفل‌السافلین» را زیر پا نهد و در «لَقد خَلَقنا الانسانَ فی کَبد» پا بگذارد و طریق «الذینَ یجاهدونَ فی سبیل اللهِ» را بپیماید و پذیرای «اِنّا الیه راجعون» گردد آنگاه در مقام «رضی‌الله‌عنهم و رَضواعَنه» آرام گیرد. با سن‌وسال کم، ولی درک و فهمی عمیق از اوضاع‌واحوال روزگار، چنین وصیت می‌کند: پس از عمری در منجلاب آلودگی بودن و تحمل سختی نمودن در این دنیای فانی، حال می‌خواهم از این دنیا آزاد شوم، شادمانم که به معبود خود بپیوندم. به خدا سوگند که صحنه، هم‌اکنون صحنه کربلاست اگر در کربلا نبودید که حسین (ع) را یاری کنید، هم‌اکنون هر چه در قدرت و توان دارید بکار برید که در آینده افسوس خواهید خورد. آری بالاترین مرگ درراه خدا و باعزت‌ترین مرگ شهادت درراه اوست. ننگ است که زمان جنگ اسلام با کفار باشد و انسان در بستر بمیرد و در میادین نبرد با دشمن نجنگد. به خدا سوگند اگرچه بکشیم و چه کشته شویم بازهم پیروزیم چون ما برای خاک نمی‌جنگیم بلکه برای اسلام می‌جنگیم. وصیتم به مسلمین و امت حزب‌الله این است که همواره راهی را که انبیاء و علمای اسلامی می‌پیمایند، بپیمایید و دنباله‌رو راه آنان باشید. تولدش روز دهم آبان ماه سال 1348 در روستای شاهرخت از توابع شهرستان زیرکوه اتفاق افتاد. دوران ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و حال و هوای جبهه، عنان اختیار از کفش ربوده بود. شاید روح لطیفش طاقت ماندن در کالبد جسمانی را ازدست‌داده بود. بهر حال با سری پر از شور و قلبی مملو از عشق به معبود، از طریق بسیج راهی جبهه می‌شود و سرانجام روز چهارم دی‌ماه سال 1365، حین عملیات کربلای 4 در منطقه شلمچه، جان به جان‌آفرین تسلیم می‌کند و مرغ روحش تا عرش اعلی به پرواز درمی‌آید.

بسم الله الرحمن الرحیم
(اللهم اجعلنی من جندک فان جندک هم الغالبون،و اجعلنی من حزبک فان حزبک هم المفلحون،و اجعلنی من اولیآئک فان اولیآءک لا خوف علیهم و لا هم یحزنون)
به نام او که نامش دوای دلهای خسته است و ذکرش شفای قلب‌های شکسته و معرفتش معراج عارفان است و قدرتش موجب استواری مجاهدان. با درود و سلام بی کران بر یگانه منجی عالم بشریت و سلام فراوان بر نائب بر حقش کوه ایمان، نور چشم مستضعفان،دشمن مستکبران پیر جماران امام امت بت شکن زمان سپاس او را که مصیبت را موجب تعالی انسان قرار داد بشر را صاحب اراده نمود و به وی نعمت انتخاب عطا فرمود تا (اسفل السافلین) را زیر پا نهد و در لقد خلقنا الانسان فی کبد بگذارد و طریق (الذین یجاهدون فی سبیل الله) را بپیماید. پذیرای (انا الیه راجعون) گردد و آنگاه در مقام (رضی الله عنهم و رضو عنه) آرام گیرد پس از عمری در منجلاب آلودگی بودن و تحمل سختی نمودن در این دنیای فانی، حال می خواهم از این زندان آزاد شوم و به معبود خود بپیوندم شادمانم و از خداوند متعال می خواهم این بنده حقیرش را پذیرا باشد. ای برادران و ای همشهریان محترم وصیتم به شما امت حزب الله این است که هرگز خط روحانیون و علما اسلامی را رها نکنید و همواره راهی را که آنان می پیمایند بپیمایید. ای برادران عزیز اگر می خواهید نور خدا را ببینید و از هر لحاظ خود را پاک کنید به جبهه ها بیایید و اگر این سعادت را یافتید که نزد خدا بروید خدا از شما راضی است.از قول من به دوستان و آشنایان بگویید که با گریه نکردن در شهادتم روحم را شاد می کنند چرا که لبخند آنان در عزای من مشت کوبنده ای است بر دهان منافقین و دشمنان اسلام. به آنها بگویید صبر پیشه کنند و افتخار کنند که شهیدی در راه خدا داده اند با هوای نفس مبارزه کنند که این دنیا چند روزی بیش نیست و زندگی واقعی در آن دنیای جاوید می باشد. اتحاد خود را حفظ کنند و نگذاريد دشمن در میان شما نفوذ کنند و اما وصیتی که با خواهران دارم این است که حجاب خود را حفظ کنند چون حجاب شما خواهران از خون شهیدان در راه خدا کوبنده تر است. و شما میتوانید با حجاب خود مشت محکمی بر دهان منافقین بزنید و ای پدر و مادر عزيزم از اینکه در بعضی مواقع نصایح شما را گوش نمی کردم و یا در انجام آن قصور می کردم عذر خواهی می‌کنم و امیدوارم مرا مورد عفو قرار دهید و از شما می خواهم کسانی که به اسلام و انقلاب بدبین هستند را به هیچ عنوان به منزلتان راه ندهید اگرچه از نزدیکان شما باشند و صبر را همیشه پیشه کنید. و ای برادرم نگذاريد اسلحه ام روی زمین بماند بروید به جبهه و سنگرم را پر کنید. و من به شما امت حزب الله بگویم یکی از آرزوهایم این بود که تا آخرین قطره خونم را به پیکر اسلام تزریق کنم. بعد از هر نماز دعا برای سلامتی و طول عمر امام را فراموش نکنید خداوند را شکر می کنم که من توانستم در ماه مبارک محرم به جبهه عزیمت نمایم،قبرم در کنار قبر یکی از شهدا باشد.

حسن احمدی 65/7/7