شهید محمد ناصری
محل تولد: خراسانجنوبی - شهرستان فردوس
پردیس محل تحصیل: خراسانجنوبی - مرکز تربیت معلم شهید مفتح فردوس
رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی
شهادت: 1365/10/04
محل شهادت: خوزستان - شلمچه
عملیات: کربلا 4
اى دانش آموزان كه اميد آينده كشور هستيد و امام روى شما حساب كردند ، خوب كوشش كنيد و ما هم در جبهه مى جنگيم تا شما به راحتى درس بخوانيد .
شهید محمد ناصری در خانواده ای مذهبی متولد شد و به گفته پدر شهید در زمان تولد محمد زندگی عشایری داشتند و قبل از تولدش در خواب می بینند که خداوند فرزندی به ایشان عطا کرده که نامش محمد است، از این رو، بعد از تولد نام او را محمد گذاردند.
شهید ناصری بعد از اتمام دوران ابتدایی تحصیلات خود را ادامه داد و در ایام تعطیلات در کوزه پز خانه ها و یا به چرای گوسفندان سرگرم بود.
محمد به ورزش علاقه خاصی داشت، به طوری که در مسابقات دو شرکت میکرد و چندین بار مقام اول را در بشرویه بدست آورد و یک نوبت هم به مسابقات استانی راه یافت که این مسابقات در شهر سبزوار برگزار شد و شهید ناصری توانست مقام سوم را در استان کسب نماید و مدال برنز را برای بشریه به ارمغان بیاورد.
این شهید از همان دوران نوجوانی در مراسم مذهبی، جلسه های قرانی و مراسم ها و نیایش شرکت فعال داشت و نسبت به انجام فرائض بسیار مقید بود.
شهید ناصری بعد از اتمام دوره متوسطه در تربیت معلم قبول شد و مشغول درس خواندن بود و در این ایام به جبهه شتافت و به دیگران هم سفارش می کرد که باید جبهه ها از هر نظر تکمیل باشد.
سرانجام شهید ناصری در عملیات کربلای 4 به درجه رفیع شهادت نائل آمد و بعد از مدتی پیکر بدون سر او به وطنش بازگشت و با تشییع با شکوه در جوار دیگر شهیدان بشرویه به خاک سپرده شد.
بسم الله الرحمن الرحيم
الذين آمنوا وهاجروا وجاهدوا فى سبيل الله باموالهم وانفسهم اعظم درجه عندالله
آنان كه ايمان آوردند و هجرت نمودند و جهاد نمودند در راه خدا با مالهايشان و جانهايشان در نزد خداوند مقامهاى بزرگى دارند.
هدف از جبهه رفتن بنده حقير اولا دفاع از قرآن و اسلام و ثانيا دفاع از نواميس ملت مسلمان است .
اينكه عازم جبهه هستم و صداى ناصر ينصرنى امام حسين زمان راشنيدم در اين ماه كه ماه محرم است دوباره قصدرفتن به جبهه راكردم وبا خود فكر كردم چرا در اين موقع حساس كه نياز زيادى به نيرو است، اصلا عده اى از برادران توجهى ندارند و هميشه به فكر دنيا هستند،خوب چه معلوم كه ما تا چندلحظه ديگرزنده نباشيم.چرا اينقدربه فكردنيا هستيدواصلابه فكرآخرت نيستيد.
اى كسانى كه در ماه محرم به سر و سينه مى زنيد ، حسين زمان تنها است ، احتياج به شمايى كه داد مى زنيد و مى گوييد حسين ، ما در كربلا نبوديم كه تو را يارى كنيم ولى امروز كربلا در ايران است و اين موقع مانند آن زمانى است كه حسين در كربلا در ميان خيمه شب بود ، ياران خود را جمع كردند و گفتند كه چراغها را خاموش كنند و بعدا فرمودند هر كسى مى خواهد برود كه عده اى رفتند و عده اى هم جان بر كف ماندند و روز عاشورا يكى يكى شهيد شدند. اصلا چرا بعضى از افراد اينقدر از جبهه مى گريزند و اصلا به فكر نيستند . اصلا چرا يك لحظه به فكر اين نيستند كه پست ها و مقام ها(ى) دنيا رفتنى است ؟ چرا يك لحظه به فكر آخرت نيستند ؟
خوب در آخر چند كلمه براى پدر و مادرم .
پدر و مادر عزيزم اگر شما مى خواستيد كه من براى شما خدمتى كنم ولى وقت نداشتم ، اگر مى خواستيد و زحمت زيادى كشيد(يد) تا من درس بخوانم و در آينده به شما هم كمك كنم ولى من در اين موقع به نداى حسين زمان لبيك مى گويم و من و ما به جبهه و براى دفاع مى رويم تا ديگر برادران و خواهران بتوانند به راحتى درس بخوانند .
اگر مى خواهيد درس هم بخوانيد خوب درس بخوانند . اى دانش آموزان كه اميد آينده كشور هستيد و امام روى شما حساب كردند ، خوب كوشش كنيد و ما هم در جبهه مى جنگيم تا شما به راحتى درس بخوانيد .
خوب برادرانم ، خواهش مى كنم راه مرا ادامه دهيد .
خوب از همه مى خواهم مرا ببخشيد و من هم از همه دوستان و آشنايان راضى هستم .