شهید مذکور پارسی
محل تولد: کهگیلویهوبویراحمد - بردیون
پردیس محل تحصیل: کهگیلویهوبویراحمد - تربیت معلم گچساران
رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی
شهادت: 1357/08/19
محل شهادت: کهگیلویهوبویراحمد - گچساران
عملیات: شهدای ترور
وصیت نامه رو هنوز پیدا نکردیم ، ولی مگه حرف فرزند روح الله با حرف روح خدا فرقی داره؟
همه معلمین در فکر این باشند که خودشان را تهذیب کنند . باید خودشان را مهذب کنند تا حرفشان در دیگران اثر کند شما باید خیلی توجه داشته باشید، شما ها یک مردم عادی نیستید .
شماها معلم نسلی هستید که در آتیه همه مقدرات کشور به دست آنها سپرده میشود.
امام خمینی (ره)
• شهيد مذكور پارسي در تاريخ روز نهم تيرماه سال 1337 در روستاي برديان از روستاهاي توابع دهدشت در خانواده اي فقير و مذهبي به دنيا آمد . نام پدرش مجاهد و نام مادرش زهرا بيگم بود . همانطور والدينش پيداست خانوده شهيد خانواده اي مذهبي و با خدا بودند و شهيد در دامان پاك اين خانواده دوران كودكي خود را سپري كرد و از همان اوايل كودكي آثار تيزهوشي و استعداد خدادادي فراوان در او پيدا بود و شهيد دوران ابتدايي خود را با كارنامه اي خوب به پايان برد و سپس دوره راهنمايي را هم با موفقيت كامل به پايان برد كه به گواهي دوستان و همكلاسان ايشان همواره از شاگردان نمونه چه از جهت درس و چه از جهت اخلاق بودند . ضمناً لازم به ذكر است كه شهيد پدرش را در همان اوايل كودكي از دست داد و پس از ازدواج دوم مادرش در خانواده پدر خوانده اش سيدفضل الله درخشان همانند يكي از فرزندان او و حتي گرامي و عزيزتر از ديگر فرزندان زندگي مي كرد . حاصل ازدواج دوم مادرش دوفرزند يك پسر به نام لطف الله و يك دختر به نام زينب بود .
شهيد براي گذراندن دوران متوسطه تحصيلي به شهر دوگنبدان آمد و در دانشسراي تربيت معلم مشغول به تحصيل شد و پيداست كه در آن زمان قبول شدن در آن مركز تحصيلي چقدر مشكل بوده كه شهيد با موفقيت وارد آن شد و مشغول به تحصيل شد .
شهيد همواره با كتابهاي مذهبي رابطه خوب و بسيار نزديكي داشت كه چند جلد از كتابهايش از جمله نهج البلاغه و چند كتاب ديني و مذهبي ديگر هنوز هم باقي مانده است . كه شهيد با وجود كنترل عوامل رژيم سابق با علاقه اي كه به اسلام و امام داشت همواره در كنار تحصيلات عادي خود به بالابردن معلومات مذهبي خود نيز مبادرت مي ورزيد و از همان روزهاي اول شروع حركات انقلابي مردم دوگنبدان شهيد همواره در راهپيمايي ها و تظاهرات و سخنراني هاي مساجد شركت مي كرد و در اين راه هيچ گونه ترس و شك و ترديدي نداشت تا اينكه در روز 19 آبان ماه سال 1357 پيكر نازنينش در مسجد شهيدان گچساران به خاك و خون غلتيد و با دادن خون و جان عزيز خود بقاي اسلام و انقلاب اسلامي را بيمه كرد تا ابرقدرتها و زورگويان عالم بدانند كه ما ملتي هستيم كه در راه دفاع از دين و ناموس خودمان و اموال كه آسان است جان خود را هم به راحتي و بدون هيچ ترديدي تقديم مي كنيم و در واقع شهيد پارسي در مسجد شهيدان گچساران با خون سرخ خود نوشت : استقلال آزادي جمهوري اسلامي
روحش شاد و راهش پررهرو باد .
والسلام
ضمناً لازم به يادآوري است كه به علت كم بودن وقت و اينكه بنده به عنوان برادر كوچك شهيد (لطف الله درخشان) در آن زمان بسيار كوچك بودم و اين وقايع را به نقل قول از دوستان و آشنايان نوشتم از كاستيها و نواقص آن معذرت ميخواهم .
29/11/73 • من سيد فضل الله درخشان ناپدري شهيد سيد مذكور پارسي هستم . اينجانب متولي – ناپدري و قيم شهيد سيدمذكور پارسي هستم .
شهيد تحت حضانت اينجانب بزرگ شد تا به تربيت معلم رفت .در آبان ماه سال 57 كه عده اي از جوانان گچساران به طرفداري از انقلاب در مسجد جامع شهر كه مسجد شهيدان كنوني است جمع شدند ، يك راهپيمايي آرام عليه سلطنت پهلوي انجام دادند و بعد از آن راهي مسجد شهيدان شدند . شهيد پارسي پور به اتفاق چند تن از دوستان مذهبي اش كه جلودار اين تظاهرات بودند و در معيت ايشان شهيد بشارت هم حضور فعالانه داشت . شهيد بشارت بعداً به من گفت :عده اي از اراذل و اوباش پهلوي وارد مسجد شدند و فرياد زدند جاويد شاه . شهيد بشارت فرمود : اولين كسي كه در جواب آن اراذل و اوباش بلند شد و گفت مرگ بر شاه شهيد پارسي بود كه در اين ميان تيراندازي از طرف مأموران ساواك و ژاندارمري به سوي مردم در مسجد صورت گرفت كه شهيد پارسي هدف تير مستقيم مزدوران پهلوي قرار گرفت و به شهادت نائل آمد . بعداً به ما گفتند جنازه در بهبهان است و بايد براي هر تيري كه به جنازه اصابت كرده بايد مبلغ 400-500 تومان پول بدهيد كه يكي از روحانيون در بهبهان پيش من آمد و گفت حرف بيخودي است و هيچ پولي هم نمي خواهد بدهيد و نهايت ما جنازه را تحويل گرفتيم و به روستاي خيرآباد برديم و به خاك امانت سپرديم .
در مورد اين شهيد بايد بگويم وجه تسميه والدينش نشان از پاكي نژاد و غيرت ديني آنان و اين شهيد بزرگوار است .
نام پدرش مجاهد و نام مادرش زهرا بيگم است و اين نشان از پاكي و صداقت در دين داري آنان و شهيد بزرگوار است .
به خدا قسم از ميان فرزندانم و همه افرادي كه ديده و شناخته ام تاكنون مثل شهيد پارسي نديده ام ايشان در همه موارد حرف اول را مي زد . در درس خواندن – در پوشش مناسب اسلامي در رعايت اخلاق اسلامي و رفتار اسلامي و انساني در همه امور حرف اول را مي زد .
روزي مادر شهيد به من گفت كتابي نزد مذكور ديده ام مي ترسم كه اين كتاب برعليه دولت (شاه) باشد از مذكور بپرس كتاب را به كسي نشان ندهد . خيلي ترسيده بوديم
به شهيد گفتم كتاب چيست كه در كيفت داري ؟ گفت كتابي است كه همه احكام زندگي خوردن ، خوابيدن ، عبادات ، معاملات و ساير موارد اسلامي و ديني در آن است و اين كتاب براي هر فرد مسلماني لازم و ضروري است .
اين كتا ب را كه بعد از شهادت شهيد در ساكش ديدم رساله حضرت امام خميني (ره) بود كه شهيد در همان سالهاي قبل از انقلاب هم به عنوان مقلد امام از آن استفاده مي كرد و زندگيش براساس دستورات شرع مقدس اسلام و رساله بود .
نتيجه اينكه ثابت مي شود شهيد قبل از انقلاب هم ولايتي و مقلد حضرت امام بوده است و شناخت ايشان و حمايت از انقلاب و امام براساس شناخت اصولي و صحيح ايشان بوده است .
تقواي شهيد و عشق به امام خميني
در سن دوسالگي پدرش را از دست داد . مادرش با پختن نان امورات زندگي را مي گذراند . بسيار درس خوان و كوشا بود . در حسن و كمال مانند نداشت . دانشجوي تربيت معلم بود . بنا به گفته شهيد بشارت هنگام تظاهرات در مسجد شهيدان گچساران اولين كسي كه مرگ بر شاه گفت شهيد مذكور پارسي بود .
چند نفر از نظاميان به مسجد حمله برده بودند و پس از محاصره مردم از آنها خواستند كه شعار جاويد شاه را سر بدهند . كه شهيد پارسي با صداي بلند گفت (مرگ بر شاه ) كه تيراندازي نمودند و قلب پاكش را هدف گرفتند .
او روزهاي پنج شنبه كه از دانشسرا مي آمد مردم را در منزل جمع مي كرد و براي آنها رساله امام را مي خواند و مسائل شرعي را ياد مي داد .
او در سال 56 تبليغات ضد رژيم را شروع كرد و عكس امام خميني (ره) را در روستا پخش مي كرد و امام را به ديگران معرفي مي كرد .
سرانجام در راه عقيده و آرمانش به فيض شهادت نائل گشت .
روحش شاد و راهش پررهرو باد .
سيدفضل الله درخشان (ناپدري شهيد)
وصیت نامه رو هنوز پیدا نکردیم ، ولی مگه حرف فرزند روح الله با حرف روح خدا فرقی داره؟
همه معلمین در فکر این باشند که خودشان را تهذیب کنند . باید خودشان را مهذب کنند تا حرفشان در دیگران اثر کند شما باید خیلی توجه داشته باشید، شما ها یک مردم عادی نیستید .
شماها معلم نسلی هستید که در آتیه همه مقدرات کشور به دست آنها سپرده میشود.
امام خمینی (ره)