شهید مصطفی اصفهانی
محل تولد: مازندران - محمود آباد حربده
پردیس محل تحصیل: مازندران - مرکز شهید رجایی بابل
رشته تحصیلی: آموزش زبان عربی
شهادت: 1364/12/22
محل شهادت: سایر - فاو
عملیات: والفجر 8
مسئولین ، خدمت کاران ، دست اندر کاران ، هرجا و هر مکانی هستید ، به وظیفه خود به نحو احسن عمل کنید تا مدیون خون شهدا نباشید و در یوم تبلی السرائر در محضر خالق یکتا و رسول الله و ائمه رسوا نگردید .
شهید مصطفی اصفهانی (۱۳۴۶ محمودآباد _ ۱۳۶۴ فاو) متولد شهرستان محمودآباد در استان مازندران است. ایشان در خانوادهای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه السلام متولد شد و پدرش آقاسی نام داشت.
مصطفی اصفهانی در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع کاردانی به پایان رساند همچنین شهید بزرگوار مجرد بودند.
مصطفی اصفهانی در عضویت بسیجی و در لشکر ۲۵ کربلا و در رسته پیاده به اسلام خدمت می کرد که در ۱۳۶۴/۱۲/۲۲ هجری شمسی در منطقه فاو و در عملیات والفجر هشت شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک این شهید عزیز پس از ۱۲ سال مفقودالاثر بودن در ۱۳۷۶/۴/۲۳ تشییع در گلزار شهدای سوراخ مازو به خاک سپرده شد.
بسمه تعالی
الحمدلله و السلام علی رسول الله و علی آله آل الله و علی الحسن ثارالله و الائمه الهدی و السلام علی جند الله و علی مله الرسول الله و لعنه الله علی اعداء الله و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین .آدمی دارای دو بعد مادی یا ناسوتی و معنوی یا ملکوتی است . زندگی انسان تنازع و تخاصم بین این دو قوا است . بر حسب آیه شریفه انا هدیناهُ السَبیل اِمّا شاکراً و اِما کَفوراً و همچنین آیه ان الله لا یُغَیِّرُ ما بقومٍ حتی یُغَیِّر ما بانفسهم که مفید این نتیجه اند که انسان در انتخاب زندگی صلاح یا فساد مختار است و بر همین اساس یا نفوس لوامه یا مطمئنه او لگدکوب نفس اماره و امیال نفسانی شده و انسان منحط گشته و به مصداق آیه شریفه اولئک کالانعام بل هم اضل می رسد و خلقت احسن تقویمی را تباه می سازد و بدین طریق در زمره ثم رددناه اسفل السافلین جای می گیرد و یا قضیه غیر از این خواهد شد و با اعتقاد راسخ به کلُ صغیرٍ و کبیرٍ مُستَطَر به توسط رقیبٍ عتیدٍ مراقبه و مواظبت بر افعال و اعمالش نموده و از عالم ناسوت دل کنده و نفوس لوامه و مطمئنه را از قیود نفس اماره می رهاند و فی مَقعَدِ صدقٍ عند مَلیکٍ مُقتدِر خواهد شد و به ندای یا ایتها النَفسُ المُطمَئِنَّه اِرجِعی الی ربِّکِ حق تعالی لبیک می گوید . یا همه چیز را بیهوده پنداشته و به لذائذ مجازی دنیای دنی دل خوش کرده و متاع اندک دنیا را پذیرفته و هست و نیستش و هم و غمش را دنیا پنداشته و در زمره اِنَّه ظَنَّ اَن لَن یَحور گردیده و حدیث اِنَّ الینا ایّابَهُم حق تعالی را واهی دانسته و عاقبت الامر در صف وَ اِمّا مَن اوتیَ کتابَهُ وَراءَ ظَهرِه قرار می گیرد و با شور و شعور و قوة علم و ایمان و پیامبر عقل معتقد به یوم النشور و یوم یَبعثُ مَن فی القبور و فَمَن یَعمَل و اَفَحَسِبتم انما خلقناکم عَبَثاً و........ درمی یابد که خلقتش را در این دنیا خاتمه نیست بلکه حسابی هست و اعمال و افعالش را کتاب مسطوری است و لذا با تهجد و تلاش و جدیت در سبیل الله مخاطب یا ایها الناس انَّکَ کادِحٌ الی ربِّکَ ... گردیده و در صف فاَمّا مَن اوتِیَ کتابَه بِیَمینِه قرار خواهد گرفت . یا انسانی بیگانه با شیطان گردیده و وی را عدو مبین خود دانسته و پرنده ی قلب خود را آماج گلوله های مظّل دشمن آشکار خود شیطان نکرده و لوح شفاف دلش را منقش به نقوش دنیا و مظاهر غدرا(تاریک) نکرده و در صف توءثرون الاخره شده و عقبی را باقی و خیر دانسته و در کشاکش با دنیا و امیال نفسانی و جسم ناسوتی موفق شده و در زمره نیکان و ابرار جای می گیرد که ابرار را مقامی است عظیم در یوم العَظیم نزد خدای عظیم ، چه اِنَّ الابرارَ لفی عِلِّیّین است و در یوم لا تَملِکُ نفسٌ لِنفسٍ شیئاً ، اصحاب الیمین و خیر البَریّه شده و با عمل به رضو عنه (موخر) ، رَضِیَ الله عَنهم شده و وجوه یومئذ مُسفِرَه ، ضاحِکَهٌ مُستَبشِره می شوند چون ذالک لِمَن خَشِیَ ربَّه را جز این مقام و منزلتی نخواهد شد . اللهم اجعلنی منهم ان شاءالله . و یا نه ، برعکس . دست آخوت به سوی شیطان برده و و تنها انیس و همدمش گردیده و امراض قلبی و روحی منعکس از آثَرَ الحیاة الدنیا شده و سلطنت درون و زمام درون را به شیطان الاکبر سپرده و السقف المرفوع را بدین طریق ویران می سازد و انسانی لفی خسر می شود و در یوم یَقومُ الناس و آنگاه که تُبلَی السَرائر است ، در مقام فجار داخل شده که ان کتاب الفجار لفی سجین است . چه بد مقامی است اصحاب المَشئَمَه و شرُ البَریَّه . آری اَلهاکُمُ التَکاثُر شدند ، حتی زُرتُم المَقابِر . دیگر عذری مقبول نیست و بدین ترتیب یَومَ تُبلَی السَرائِر ، فَمالَه مِن قُوَّةٍ و لا ناصِر و بر چهره هایشان قبار نشسته وجوهٌ یَومَئِذٍ علیها غَبَرَة ، تَرهَقُها قَتَرَة اولئکَ هُمُ الکَفَرَةُ الفَجَرَة خواهد شد . بدین ترتیب یکی دشمن است و باطل و مُضلّ و یکی دوست هست و حق و هادی . یکی اماره و دشمن و یکی لوامه و حبیب . یکی داعی اسفل و لجنزار شهوات و یکی هادی و کشتی نجات . یکی به اعماق امیال نفس سوق می دهد و یکی به لُجه ی عشق محبوب و یکی و یکی و یکی و ...
آنچه گذشت تنازع و تخاصم انفس بود و آنچه می آید تنازع در آفاق . آنچه گذشت جنگ و ستیز دو نفس بود در یک انسان و آنچه می آید نبرد بین دو انسان که یکی حق است و لوامه و مطمنئه بر او حاکم و یکی باطل است و اماره بر او حاکم و مسلط . پیروزی لوامه بر اماره جهاد اکبر است و غلبه آدم و انسان حق بر انسانی باطل جهاد اصغر . آری پیروزی بر امیال نفس جهاد اکبر است و پیروزی بر صدامیان کافر جهاد اصغر . اما و اما قد تَبَیَّنَ الرُشدُ مِنَ الغَیّ ، راه مشخص است و معلوم . آحاد بسیجیان ایران بر نفس خود ان شاءالله حاکم اند و قبل از اینکه بسیج شوندو بر باطل بیرون صدامیان بتازند، در خود دستورانت و عوامل الهی را بسیج کرده و بر باطل درون تاخته اند . یعنی بسیج ما هم جاهداً لِنفسِه است و هم جاهداً لِاعداءِ . بسیج ما عاشق است ، عاشق خدا ، به قرب الهی نائل شدند و در صددند که به مقام لقاءالله برسند . شیفته و واله شهادت اند . بسیجی های ما منزلشان جبهه است و سنگر و مقصدشان شهادت و لقاءالله است و فی مَقعَدِ صِدق عِندَ مَلیکٍ مُقتَدِر .
آری ، انسان ، ملت ، برادر ، حجت بر من و تو تمام است و روشن . اگر خواستار عزتی بسم الله و اگر طالب ذلتی نعوذ بالله که برادر شیطانی . اگر مردید و پیروز آنوقت زنده اید ولی اگر ذلت بپذیرید و زنده ، آنوقت مرده اید نه زنده . اگر راه عزت را رها کردید ، راه جبهه را رها کردید ، همانا بهشت را رها کردید و ذلت پذیرفتید و دیگر معتذرا ، نادما ، فاقبل عذری گفت ها همانا وَ فَصَبَّ علیهم ربَّ سَوتَ عذاب و الذی یَصلی نارَ الکبری همان . آری ، برادر ، مستمع ، دشمنان بر ثغور ایران و حریم اسلام و ناموس و انسانیت من و تو ایرانی دست تطاول و چپاول روانه کرده و تاختند و اگر خدایی نکرده بنشینیم و راضی باشیم ، جز این نیست که دشمن و متجاور به ایران و اسلام و ناموس و انسانیت خودمان هستیم . و خیانت کار به دین خدا ولی اگر راه مقدس جهاد با دشمن را پیش گرفتیم ، چنانچه که گرفتیم ان شاءالله به فضل الهی ، در زمره مجاهدان خدا قرار گرفتیم که فَضَلَّ اللهُ المجاهدینَ . اگر عزلت و اعتکاف اختیار کردیم و عذری غیر قابل قبول برای خود تراشیده و از فرامین امام امت سر باز زده و در پاسخ به ندای حسین ، بهانه های بنی اسرائیلی گرفتیم ، فَلَن یُقبَلَ مِنّا . چون حجت تمام است و سیر رشد از راه غَیّ روشن است. اگر فی الحال قعود اختیار کردیم و در پشت در خانه ها ماندیم و معتکف و بی خیال در انتظار مرگ نشسته تا به سراغ ما آمد ، آن مصداق تُلقوا بِاَیدیکم الی التَّلهُکَة است . لکن اگر قیام را برگزیدیم و مشتاقانه و عاشقر رهسپار جبهه شدیم و در این راه مرگ را به آغوش جان پذیرا شدیم ، آن احیاء شدن است و مصداق کلام ایزد متعال می باشد که وَ لا تَحسَبَنَّ الذین قُتِلوا ....اکنون بدون عذر شرعی در خانه ماندن و در بستر مردن ، پذیرا شدن ذلت است و انتحار و خودکشی . و راهی جبهه شدن و به لقاء یار شتافتن ، حیات است و جاوید ، فالموتُ فی حیاتکم مَقهورین و الحیاةُ فی موتکم قاهرین . تا کی اثا قلتم الی الارض شدن و زمین گیر گشتن و در بازار دنیا فریب شیطان را خوردن و در صدد فریب این آن بودن . تا کی متاع اندک دنیا را در قبال جان خود بخریم و آثَرَ الحیاةَ الدنیا گردیم و سپس فَاِنَّ الجَحیم َ هی الماوی که بِئسَ المَصیر است و بِئسَ المِهاد . بیاییم در بازار جان فروشی ، جان خود را مفت از دست ندهیم و جان را فقط به خدا بفروشیم که اِنَّ الله اشترَی مِن المومنین ...
بیاییم مخاطب اِنفِرو خفافاً و ثقالاً و جاهِدو باموالِهم و انفسِهم فی سبیلِ الله و از فضل الهی محروم نگردیم تا در یوم یَفِروّ المرءُ مِن اخِیه و اُمِّه و ابیه ، و صاحبَتِه و بَنیه ، سرگردان و حیران نشده تا ان شاءالله فاِنَّ الجَنَّة هی مأوا باشیم .
آری ای انسان ، ملت ، برادر ، اگر عاشق خدایید و دینش ، رسولید و قرآن و سنتش، اگر شیعه علی هستید ماموم ائمه و شاگرد حسین(ع) ، اگر منتظر مهدی هستید و مقلد خمینی ، بسم الله ، که افضلُ العبادة انتظار الفرج و انتظار فرج همان و در رکاب امام امت جنگیدن در جبهه های جنوب و غرب همان . رفتن به جبهه لازم است ولی کافی نیست . رفتن و ماندن و اطاعت از فرامین و عمل به مقررات و موازین و تحمل سختی ها و مشقت و همه و همه لازم است و اینها گر جمع گردند ان شاءالله کافی است . آن وقت دیگر بسیج اسمی نیستید بلکه تجسم عینی مجاهد فی سبیل الله هستید ان شاءالله . پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، اقربا و اصدقاء قلوبتان را آماده کنید و بر خود آیه انا لله و اذا اصابتهم مصیبة را بخوانید و خود متسلی خویش باشید چون آحاد جامعه اسلامی ایران عزا دارند . بر جنازه های شهدا نمی گویم نگریید بلکه زیاد بگریید و سیلی از اشک جاری سازید ولی باید هر قطره اشکتان به مشت محکمی مبدل گشته و علیه دشمن بکار رود . آری این است حقیقت و معنی آنچه می گویند گریه بر شهید سیاست است . مسئولین ، خدمت کاران ، دست اندر کاران ، هرجا و هر مکانی هستید ، به وظیفه خود به نحو احسن عمل کنید تا مدیون خون شهدا نباشید و در یوم تبلی السرائر در محضر خالق یکتا و رسول الله و ائمه رسوا نگردید . اقشار مرفه و اشراف می دانم که مقرب این درگاه نیستید چون هر که در این بزم مقرب تر است ، جام بلا بیشتراش می دهند مصداق شما نیست و نبوده بلکه این اقشار ضعیف و متوسط بلکه با روح بلندی هستند که هر روزه شاهد تشییع پیکرهای عزیزان و جگر گوشه های خود بر روی دست ناس و ملائکه می باشند و امانت های خود را تحویل می دهند ولی شما ، این قشر مرفه و در آسایش در امانت ها خیانت کردید و میکنید و فرزندان شما در کنج خانه های ذلت و شهوت و سر خیابان ها و مجالس لهو و لعب به درک واصل می شوند . هان هان به خود آیید که هنوز دیر نیست . در آخر این را بگویم که هیچ شهیدی نه دلخوش به خواندن وصیت نامه ها دارد و نه اینکه چه کسی بر جنازه اش حاضر و بر روی دست های چه افرادی تشییع شده و چه مراسمی برایش گرفته شود چون که این ها یکسری آداب است بلکه انتظار شهید و پیام خونش تداوم راه انبیا و اولیاء و ائمه می باشد . شهدا شمع محفل بشریت اند یعنی شهدا وجودشان را می دهند تا از نورشان قلوب زنگار گرفته بشریت صاف و شفاف شده و کلمه توحید در آن حک شود . ان شاءالله تعالی
کلکم راع و کلکم مسئول آخر مطلب
امضاء : مصطفی اصفهانی
12/12/64