شهید علیرحم محمدی
محل تولد: چهارمحالوبختیاری - روستای میهه
پردیس محل تحصیل: چهارمحالوبختیاری - منصور کوهی شهرکرد
رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی
شهادت: 1364/11/25
محل شهادت: خاک عراق - اروند
عملیات: والفجر 8
همکلاسی های گرامی! مسئولیت شما بزرگ است، درس بخوانید و در راه خدا جهاد کنید، جهاد با نفس خویش انجام دهید با برادران بسیج و سپاه همکاری کنید که اینان سربازان امام هستند و از اخبار دنیا باخبر باشید و آموزشهای لازم را جهت رفتن به جبهه حتما ببینید ، با هم برادر باشید و احترام همدیگر را داشته باشید.
شهید علیرحم محمدی در تاریخ15مرداد سال 1348 در روستایی دورافتاده و محروم و بدون هیچگونه وسیله رفاهی و بهداشتی در خانواده ای عشایری و مستضعف چشم به جهان گشود. از همان ابتدا در اثر فقر و محرومیت چندین بار بیمار شد که پدرشان با پای پیاده او را به فارسان برده و مداوا کرده و به خانه می آورد.
فقر و محرومیت خانواده در آن زمان بر همگان معلوم بوده و هست، در سن پنج سالگی در روز عاشورا مردم را در حال عزاداری می دید و با زبان کودکانه ای می پرسید برای چه سینه می زنند و گریه می کنند، به او گفته می شد برای امام حسین و یارانش، یزید در این روز آن ها را به شهادت رسانید. در سن شش سالگی به مدرسه رفت و با کمک برادرش درس می خواند، تا کلاس سوم به روستای میهه میرفت و بعد که کلاس در روستای خودشان باز شد در آنجا به تحصیل ادامه داد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی به مدرسه شبانه روزی باباحیدر رفت و ادامه تحصیل داد.در سال سوم راهنمایی انگشتان دستش لای کمباین رفت و قطع شد . در سن 14 سالگی ازدواج کردند ولی چون علاقه زیادی به تحصیل داشت برای ادامه تحصیل به هنرستان کشاورزی رفتند و به علت علاقه به شغل معلمی به دانشسرای تربیت معلم منصور کوهی شهرکرد رفته و ازآنجا برای تعلیم فنون نظامی به پادگان امام حسین اعزام و پس از طی دوره آموزشی به جبهه های جنگ اعزام و در عملیات پیروزمندانه والفجر8 شرکت نمودند و پس از دلاوری ها و رشادت ها در اثر اصابت خمپاره، در تاریخ 25 بهمن 1364 به درجه رفیع شهادت نائل گردید و هم اکنون در گلستان شهدای میهه دفن است.
با سلام بر امام زمان(عج) و با سلام بر آخرین ذخیره ولایت، امام خمینی(قدس)
برای اولین جمله به شما وصیت می کنم که امام را تنها نگذارید، در این موقعیت اسلام در خطر است، اسلام را یاری کنید. برادران با اموالتان و جانهایتان اسلام و قرآن را یاری دهید.برادران نماز جماعت را فراموش نکنید، در جماعت های اسلامی شرکت کنید، نگذارید اسلحه شهدا بر زمین بیفتد، هر رزمنده ای در جبهه جنگ شهید می شود، شما به جبهه ها هجوم آورید و جای آنها را پر کنید.برادران جلوی هوای نفس خویش را بگیرید که این هوای نفس انسان ها را بدبخت می کند.مادرم برایم گریه نکنید و برای من سیاه نپوشید چون دشمنان اسلام شاد می شوند، وقتی جسدم را می خواهند به خاک بسپارند به مردم شیرینی بدهید چون که من به دیدار معشوق می روم و می روم با معشوق خود دیدار کنم، خواهرم تو زینب وار با حجاب خود چشم دشمنان اسلام را کور کنید.فرزندی در راه دارم، اگر ماند و پسر بود، نام او را کریم بگذارید و اگر دختر بود نام او را هر چه خودتان خواستید بگذارید و فرزندم را در راه دین خدا تربیت کنید.بچه ها را از خود نرانید و آن ها را اذیت نکنید. پدرم من را ببخشید و از طرف من از کلیه آشنایان و دوستان معذرت خواهی کنید.
عزیزانم! اسلام را یاری کنید، چه با اموالتان و چه خودتان و چه از نظر تبلیغات خودتان به یاری اسلام بشتابید، امام را تنها نگذارید که او نائب امام زمان است و همیشه با امام باشید و در راه و خط او حرکت کنید. علماء اسلام را یاری کنید که اینان راهنمایان مردمند و جانشینان پیامبران، عزیزان به یاد خانواده های شهداء باشید و همیشه و هر جمعه به خانه آنها بروید و بر مزار شهدا بروید که این قبرها انسان را دگرگون می کنند. نمازجمعه و جماعت را فراموش نکنید که همین نماز جماعت ها اسلام را تاکنون زنده نگهداشته اند..
همکلاسی های گرامی! مسئولیت شما بزرگ است، درس بخوانید و در راه خدا جهاد کنید، جهاد با نفس خویش انجام دهید با برادران بسیج و سپاه همکاری کنید که اینان سربازان امام هستند و از اخبار دنیا باخبر باشید و آموزشهای لازم را جهت رفتن به جبهه حتما ببینید ، با هم برادر باشید و احترام همدیگر را داشته باشید.
والسلام برادر شما علیرحم محمدی