علیرضا احمدی
محل تولد: گلستان - گرگان
پردیس محل تحصیل: مازندران - تربیت معلم دکتر شریعتی
رشته تحصیلی: آموزش زبان عربی
شهادت: 1365/11/05
محل شهادت: خوزستان - شلمچه
عملیات: کربلا 5
اگر شما بخواهید برای قفل در خانه تان کلید بریزید، باید جوری کلید بریزید که قفل باز شود، دندانها، شیار ها باید خیلی دقیق باشد. کوچکترین اشکال در کلید، در را باز نمیکند. کلید رسیدن به خدا در رفتن به بهشت و قبول شدن دیگر اعمال، خواندن صحیح نماز است. اگر تا کنون نماز غلط میخواندید، بدانید که هیچ کدام مورد قبول خداوند قرار نگرفته، نمازتان را صحیح کنید و گذشته ها را قضایشان را بخوانید تا درب خداوندی به سوی شما باز شود.
شهید علیرضا احمدی صبح روز دوم فروردین ماه سال 1346 در گرگان دیده به جهان گشود و در میان شادی پدر و مادر زحمتکش زندگی را آغاز کرد. دوران کودکی (قبل از دبستان) را همراه با شیطنت های ویژه این دوران سپری کرد. از هفت هفت سالگی وارد دبستان شد و مرحله تحصیلات ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت. اوائل قدم گذاشتن به مدرسه راهنمایی مصادف بود با حرکت مردم برای براندازی حکومت شاهنشاهی و وی نیز همچون هزاران هزار نوجوان ایرانی همپای دوستان خود، برای اعلان انزجار هر چه بیش تر خود از رژیم شاه راهی خیابان شد. پس از پیروزی انقلاب با وجود سن کم پس از اعلان تشکیل بسیج از اولین کسانی بود که داوطلب حضور در فعالیت های بسیج شد و عزم خود را برای جان فشانی در راه انقلاب اسلامی جزم کرد. به دنبال شروع جنگ بارها تصمیم به رفتن به جبهه گرفت که به علت سن کم با مخالفت مواجه می گردید تا این که برای اولین بار در سال ۶۰ موفق شد به اتفاق چند تن از همکلاسی هایش برای مدتی هر چند کوتاه راهی جبهه شود و هر چه بیش تر با جو حاکم بر جبهه آشنا شود و همین برای شعله ور شدن آتش اشتیاقش کفایت می کرد. در سال ۶۲ پس از مدت ها تلاش به آرزوی خود رسید و به عنوان نیروهای رزمی پس از یک آموزش چهل روزه در منجیل رشت راهی جبهه غرب شد.
پس از بازگشت از جبهه، درس در دبیرستان را ادامه داد و در تابستان سال ۶۵ فارغ التحصیل شد. او در میان دوستان و اقوام مشهور به فردی دل زنده و با روحی شاد بود و این خصوصیتش از رفتار ظاهریش کاملاً مشهود بود کافی بود به مجلسی وارد گردد تا غم را از آن دور کند. به بازی فوتبال علاقه مفرطی داشت به قول خودش اگر در زمین فوتبال حاضر نمی شد احساس ناراحتی می کرد. در گفتن حرف حق از هیچ کسی نمی هراسید. در کل باید گفت فردی جسور و بی پروا و نترس بود. در آخرین لحظات نیز بدون هیچ ترس و واهمه ای در برابر صدامیان پیش رفت و در مقابل در برابر خدا دلی مملو از ترس داشت. بارها مشاهده می شد که در برابر شهادت دوستان احساس کوچکی می کرد و از این که نمی تواند مانند آن ها باشد می گریست.
در تابستان سال ۶۵ در چندین آزمون ورود به دانشگاه شرکت کرد و موفق شد که در دانشگاه رسمی، آزاد و تربیت معلم قبول شود اما جهت علاقه زیاد به شغل معلمی وارد تربیت معلم شد و در رشته ی مورد علاقه اش دینی و عربی در مرکز تربیت معلم گرگان ثبت نام کرد. چند روزی بیش از شروع دوره ی تربیت معلم نگذشته بود که برای چندمین بار راهی جبهه گردید. چند روز بیش تر از رفتنش به جبهه نگذشته بود که در سحرگاه پنجم بهمن ماه سال 1365 در حالی که با جسارت و ایمان محکم و در حال عقب رانی دشمن بودند بر اثر اصابت گلوله به سرش در شلمچه به شهادت رسید.
انا لله و انا الیه راجعون : یکی زودتر یکی دیرتر
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا ابی القاسم محمد و آله الطاهرین
و یا حسرة الی العباد ما یأتیهم من رسول الله کانوا یستهزؤن
الم یروکم اهلکنا قبلهم من القرون انتم اله الیرجعون
حمد و سپاس خداوند را به مناسبت لطف و کرمش و عنایات مخصوصش. بشر ضعیف و انسان نیازمند حمد و سپاس خداوندی را که انسان را با یک خلقت بسیار پیچیده اما در کمال ضعف و ناتوانی و سختی آفریده تا کمال او در اوج نبرد برای خداوند متعال در دنیا تجلی پیدا کند. نبرد ضعف انسان و نعمت های الهی خداوند میدانی است که ما در آن واقع شده ایم و خداوند در این میدان پیامبران را ارسال کرده است تا انسان ها را به راه راست هدایت کنند. ایشان در این راه سختی ها و فشار های زیادی را متحمل شدند تا خط درخشان اسلام در جهان زنده بماند و مانده است، تا اینکه این خط در دست ما قرار گرفته است و ما باید با علم و با خون خود این خط را ادامه بدهیم و به صاحب اصلیش امام زمان (عج) تحویل بدهیم . مبادا در این راه از هیچ کوششی دریغ ورزیم.
به من مادرجان و پدرجان ننگ است در این موقعیت که جوانان این مرز و بوم در این راه از همه چیز خود گذشتند من در خانه بمانم و درس و جوانی را بهانه قرار بدهم و در راهی که اوج کمال من است پا نگذارم و خودم را کنار بکشم
نگو خون من از خون صدها هزار جوان دیگری که به اوج کمال رسیدند کمرنگ تر است. باشد که خداوند این جوان در راهش را قبول کند و شما هم اگر چه گریه و زاری میکنید ولی از صمیم دل خوشحال باشید، زیرا شما هم در روز قیامت سرافراز خواهید بود و در جوار خانواده های معظم شهدا قرار خواهید گرفت و خجالت زده نخواهید بود
از همه ی اینها گذشته پدر جان چگونه میشود تحمل کرد که امامان ما، ائمه ما همه شهید شده باشند در راه هدفشان و ما که ادعای شیعه بودن و پیرو ائمه بودن داریم، با مرگ طبیعی از بین رفته باشیم و از پدر و مادر گرامیم از مسئولان و سران امت حزب الله میخواهم که اتحاد بین یکدیگر را با این سخنان بیهوده که جوانان مردم را به کشتن دادند، ما را بیچاره کردند، و سخنان گزاف دیگر، از دست ندهند، که ما هر چه داریم بعد از
خداوند، از اتحاد شما امت ها داریم .
در تشییع جنازه با شور و شوق شرکت کنید تا همه باعث اتحاد، باعث شادی خانواده ی شهید و از همه مهمتر باعث خوشحالی خداوند منان بشود.
بعد از موضوع اتحاد باید بگویم از امام به هیچ عنوان جدا نشوید او مرد خداست و شما علاوه بر مرد خدا بودن مرد او باشید که او غرق و ذوب در اسلام است. نشده حرف بزند که دیر یا زود عملی نشود. قدر او را بدانید از او اطاعت کنید. سخنانش را با جان و دل بخرید تا موجب رستگاریتان گردد و مبادا روزی را سپر کنید درحالی که برای سلامتی او دعا نکرده باشید که این کوتاهی در حق او و آینده ی خودتان است.
بعد از اینها آگاه باشید شما باید از خون شهیدان بهترین استفاده را بکنید و شما در برابر آن مسئول هستید مبادا از زیر بار این مسیولیت شانه خالی کنید که خداوند از شما نخواهد گذشت.
کودکانتان را از همین الان که خرد هستند برای فراگیری آن آماده کتید، آنها را منبری کنید که همه چیز پای همین منبر هاست.
کتاب های بزرگان را بخوانید، زندگی نامه ی آنها را بخوانید و ببینید که آنها چگونه بزرگ شده اند، شما هم همان راه را بروید، نگویید دیر شده است.
یک چیز مهم که از یاد برده بودم این است که اگر شما بخواهید برای قفل در خانه تان کلید بریزید، باید جوری کلید بریزید که قفل باز شود، دندانها، شیار ها باید خیلی دقیق باشد. کوچکترین اشکال در کلید، در را باز نمیکند. کلید رسیدن به خدا در رفتن به بهشت و قبول شدن دیگر اعمال، خواندن صحیح نماز است. اگر تا کنون نماز غلط میخواندید، بدانید که هیچ کدام مورد قبول خداوند قرار نگرفته، نمازتان را صحیح کنید و گذشته ها را قضایشان را بخوانید تا درب خداوندی به سوی شما باز شود.
دیگر حرفی ندارم جز سعادت اخروی همه ی مومنان مخلص. انشاءالله اگر کسی از میان جمع شما بدی، اهانتی دیده است از من درگذرد که تا انسان ها از یکدیگر نگذرند خداوند از آنها نخواهد گذشت.
والسالم
علیرضا احمدی