علی اکبر قره سفلو

محل تولد: گلستان - مینودشت

پردیس محل تحصیل: مازندران - تربیت معلم شهید رجایی بابل

رشته تحصیلی: امور پرورشی

شهادت: 1365/10/21

محل شهادت: خوزستان - شلمچه

عملیات: کربلا 5

حسین جان عاشقانت در مسیرند به گاه رزم و جوشش همچو شیرند
حسین جان تا ضریحت را نبوسند خدا داند که آرامش نگیرند
آری کربلا رفتن خون می خواهد ، خونی که بتواند احیاء کننده شهادت امام حسین و پیروزی خون بر شمشیر باشد که آمدیم که اسلام و حیثیت و ناموس مان که در ورای آنها اسلام عزیز است که می بایست همیشه زنده و پاینده بماند دین خود را نسبت به آن ادا نمائیم

قره‌سفلو، علی‌اکبر/ الف-ش: دهم مهر 1344، در شهرستان مینودشت به دنیا آمد. پدرش احمدعلی، کشاورز بود و مادرش حاجیه خانم نام داشت. دانشجوی دوره کاردانی در رشته تربیت معلم بود. از سوی سپاه در جبهه حضور یافت. بیست و یکم دی 1365، با سمت آرپی‌جی‌زن در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به سینه و ترکش به صورت، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.

بسم الله الرحمن الرحیم
و لئن قتلتم فی سبیل الله اومتم لمغفره من الله و رحمه خیر مما یجمعون ولئن متم اوقتلتم لا تی الله تحشرون .
ای مومنان ، برای جهاد در راه حق قیام کنید ، که رحمت و نصرت حق تعالی در سایه جهاد است .
با سلام و درود بر یگانه اختر تابناک ولایت مهدی و امید مظلومان و در هم کوبنده ظالمان و با سلام و درود بر خمینی این اسطوره شهامت و شجاعت و ولایت عصر ، بار پروردگارا لحظه دیرین لحظه ای که وصال عشق به معشوق است فرا رسیده آری لحظه ای که یاران در شب موعود در گوشه ای خلوتگه راز با خدای خود با دلی سوزان و پر التهاب از عشق به خدا می گویند و سرانجام به لقای حق لبیک می گویند بار خدایا آیا می شود که چنین چیزی نصیب ما نیز شود و در راهت و در عشق تو همچون عزیزانی باشیم که سوختند و رفتند ولی شهادت عشقی خالص می خواهد که بنده آن را به طور کلی در خود نمی بینم ولی از خداوند عاجزانه می خواهم که این چنین باشم .
حسین جان عاشقانت در مسیرند به گاه رزم و جوشش همچو شیرند
حسین جان تا ضریحت را نبوسند خدا داند که آرامش نگیرند
آری کربلا رفتن خون می خواهد ، خونی که بتواند احیاء کننده شهادت امام حسین و پیروزی خون بر شمشیر باشد که آمدیم که اسلام و حیثیت و ناموس مان که در ورای آنها اسلام عزیز است که می بایست همیشه زنده و پاینده بماند دین خود را نسبت به آن ادا نمائیم .
و شما ای پدر و مادر بزرگوار و گرامیم که مرا با چه زحمت هایی تا به این حد رساندید و مشقات و مشکلات رنج آور زندگی را تحمل نمودید پس حقی داشتید بر گردنم که می بایست ادا نمایم حال نمی دانم

که ادا نموده ام یا نه و انشاءالله مرا ببخشید از بابت هر چه بدی از بنده دیده اید و خداوند به شما جزای جزیل عنایت نماید . و اگر این را بپذیرید که اسلام زنده نمی ماند مگر با خون عزیزانی که رفتند و بنده که می خواهم راهی این مسلخ شوم ولی می دانم که در مسلخ عشق جز نکو را نکشند .
برادر عزیز و بزرگوارم اصغر جان که امیدوارم مرا ببخشید از این که حقوقی برگردنم داشتید که نتوانستم به انجام رسانم و از تو می خواهم که در هدف خود همیشه ثبات قدم داشته باشی و در پیروی از ولادت فقیه و روحانیت گرامی که الگوی ولایت زمان با نیابت از مهدی مهدی موعود خمینی بت شکن قرن می باشد .و از شما می خواهم که معلمی نموده باشی از برای برادرمان علی که ادامه دهنده راه تمامی شهدا و برادرش باشد که جز از طریق پیشرفت در امور میسر نیست و آینده سازی بر انقلاب باشد .
و همچنین از خواهرانم می خواهم که مقاوم و صبور و استوار باشند گر چه سخت است تحملش و تحمل داغ مشکل است ولی از داغ زینب در شهادت برادرش که سخت و دردآورتر نیست که در شهادت یگانه حامی اش صبری کرد که پشت دشمنان اسلام را شکست و شما را به بقی در عبادت و تقوی سفارش می کنم و از تمامی شما پدر و مادر و شما عموهایم و قوم و خویشان طلب حلالیت می طلبم و تنها خواسته ای که دارم که نمازهای واجب و روزه های قضایم که بر گردنم مانده است اگر توانستید آن را به جای من ادا نمائید و از برادرم می خواهم که هر شب جمعه بر سر قبرم حاضر شوید و قرآن بخوانید ، آه پروردگارا یاران چه عاشقانه رفتند و بر دنیا نشستند و ما را در کشتی شکسته با طوفان از حزن و اندوه تنها گذاشتند و خدایا ، ماندیم و کوله باری از مسئولیت خداوندا به ما قدرتی و که وارثانی به حق برای گلگون کفنان باشیم . امیدوارم که به مسئولیت خود عمل کردیم که وارث بودنم در شهادتم باشد .

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
18/11/1364