محرمعلی عابدی‌طاهر

محل تولد: همدان - رزن

پردیس محل تحصیل: همدان - ولیعصرکبودرآهنگ

رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی

شهادت: 1365/11/02

محل شهادت: خوزستان - شلمچه

عملیات: کربلا 5

جبهه حق عليه باطل انسان ساز است و به منزله ديگر يك دانشگاه است كه از هر دانشگاهى بالاتر است كسانى كه قدم به اين دانشگاه مى گذارند تحول و انقلابى در درونشان ايجاد ميشود.

در سال ۱۳۴۹ در روستای بابانظر عبدی صالح پا به عرصه هستی گذاشت پدر و مادر با عشق و علاقه فراوان به عاشورا و محرم نام او را محرمعلی گذاشتند تا پیکی از پیام آوران عاشورای حسینی باشد و برگی از تاریخ خونبار جبهه و جهاد خونین کربلای ایران را به خود اختصاص دهد. دوران کودکی را در خانواده ای متدین و مذهبی سپری نمود بطوریکه آوای دلنشین قرآن و ادعیه ائمه اطهار به لسان والدین قلب او را جلا میداد و عشق به دین و مذهب را در وی روز به روز شکوفاتر می نمود. دوران ابتدایی را در روستای بابانظر به اتمام رساند و سپس به دلیل عدم وجود مدرسه راهنمایی در روستا به مدرسه راهنمایی شبانه روزی کبودر آهنگ رفت در این دوران شرکت فعال در برگزاری مراسم و اعیاد مذهبی داشت. در کنار کمک به پدر و مادر و شرکت در کارهای کشاورزی معمولاً در پایگاه محل مشغول مطالعه کتب مذهبی و مجلاتی که از طریق بسیج روستا در دسترس آنها قرار میگرفت بود. ساده زیستی و رفتار صمیمی او با دوستان مسجد محل و خوش اخلاقی وی با نوجوانان باعث گرویده شدن جوانان به پایگاه و مسجد میشد. پس از پایان دوره راهنمایی در دانشسرای تربیت معلم والعصر کبودرآهنگ مشغول تحصیل شد در کنار تحصیل علم لحظه ای از یاد امام و شهیدان و اهداف انقلاب غافل نبود بطوری خود در مورد اهدافش میگوید:«خدایا تو را شکر میکنم از اینکه جنگ را نعمتی برای ما قرار دادی تا بوسیله آن بتوانیم دین اسلام را در جهان گسترش دهیم و انقلاب سرخ حسینی را تا نهضت مهدی موعود (عج) بــه رهبری خمینی کبیر ادامه لا اله الا الله را در سراسر گیتی برافراشته و ملتهای مظلوم را از زیر يوغ مستبدين نجات دهیم در قسمتی دیگر از وصیتنامه خود در مورد جبهه و جهاد می نویسد: «کسانی که قدم به این دانشگاه میگذارند تحول و انقلابی در درونشان ایجاد میشود چرا که جبهه حق علیه باطل انسان ساز است و به منزله یک دانشگاه است که از هر دانشگاهی بالاتر است.
سرانجام در سال سوم دانشسرا در سال ۱۳۶۴ به منطقه اعزام شد که مناجات او در این برهه از زمان چنین است:«بار الها زبانم قاصر است از اینکه بتوانم شکر این همه نعمت را به جای آورم چه لطفهای عظیمی در حق بنده حقیرت کردی خدایا نیتهای ما را خالص گردان و مرا طوری از دنیا ببر که چون حضرت عباس (ع) دست بر بدن نداشته باشم و چون حضرت سید الشهداء سر بر تن نداشته باشم».
در این مرحله از عزیمت خود به عنوان آر پی جی زن در خدمت سپاهیان اسلام قرار گرفت و در عملیات والفجر ۸ پس از این عملیات دوباره به سنگر تحصیل و دانش برگشت و مدام از شهیدان حرف میزد و شهادت تنها خواسته اش بود بطوریکه از مادرش میخواهد:«مادر جان برای شهادت پسرت دعا کن تا بلکه این فیض شامل حال فرزند حقیرت شود. برای سومین بار در سال ۱۳۶۵ به سپاهیان حضرت محمد (ص) پیوست. شهید علیرغم اینکه در چند نوبت در عملیات ها شرکت کرده بود مجدداً گردان ۱۵۴ را که میدانست خط شکن است برای انجام وظیفه و مأموریت انتخاب نمود و در پادگان شهید مدنی دزفول مشغول آموزش شد. در این برهه از زمان به نقل یکی از دوستان شهید علی جهت راز و نیاز به خدای خود و بر پایی نماز شب در کنار چادر چاله ای حفر نموده بود و شبها در آن راز و نیاز می کرد و وقتی میخواستیم بسوی عملیات برویم میگفت حتماً شهید خواهم شد و در مرحله سوم کربلای ۵ پس از چند ساعت مقابله با دشمن از ناحیه پا مجروح شد سپس به بیمارستان انتقال داده میشود و در آنجا به درجه رفیع شهادت نائل میشود که همیشه فکر و ذکرش شهادت بود در قسمت دیگر از وصیت نامه مینویسد:«
اگر گریه دارید فقط برای حضرت ابا عبدالله گریه کنید و ای خواهرم حجاب تو از خون من رنگین تر است و پدرم تو را به جان رهبر عزیزم قسمت میدهم که برای من گریه نکنید و از خداوند برای شما پدر و مادرم طلب صبر میکنم که طاقت بی فرزندی را داشته باشید ای خوشا با فرق خونین سر جدا، پیکر جدا در محفل دلدار رفتن

بسم الله الرحمن الرحيم
و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون.
آنهايى كه در راه خدا كشته ميشوند مرده نپنداريد بلكه آنان زنده اند و در پيش پروردگارشان روزى ميخورند .
با درود فراوان به پيشگاه مقدس ولى عصر (عج) و نايب بر حقش امام امت و امت امام و با سلام به همه شهداى راه حق و سلام بر كليه معلولين و مجروحين انقلاب اسلامى و با سلام بر خانواده هاى شهدا ، جبهه حق عليه باطل انسان ساز است و به منزله ديگر يك دانشگاه است كه از هر دانشگاهى بالاتر است كسانى كه قدم به اين دانشگاه مى گذارند تحول و انقلابى در درونشان ايجاد ميشود .اكنون امام امت را يارى مى كنيم . و تا نابودى دشمنان اسلام و كفار و ابرقدرتها از پاى نخواهيم نشست و تا آخرين قطره خون خواهيم جنگيد. به اينكه يك يك افراد احساس مسئوليت كرده و به اين نداى امام پاسخ مثبت داده و خود را براى نبرد آماده كنند و بر جهت وظيفه اى كه داشتم چند وصيت به ملت عزيز و دوستان و خانواده و آشنايان عرض كنم . ملت قهرمان ايران به اسلام و جنگ بيشتر فكر كنيد و از هر گونه اختلاف و تفرقه بپرهيزيد و آنها را كه عليه ما توطئه مى چينند و اختلاف مى اندازند سركوب كنيد ، گوش به فرمان امام باشيد و او را يارى كنيد و به نداى او پاسخ مثبت دهيد و مثل مردم كوفه نباشيد كه امام را تنها گذاشتند و من خداوند منان را سپاس و شكر مى گويم كه ما را توسط امام بزرگوارمان از ذلالت و گمراهى نجات بخشيد، بارالها زبانم قاصر است از اينكه بتواند شكراين همه نعمتها را بجاى آورد. چه لطفهاى عظيمى در حق بنده حقيرت كردى نميدانم چگونه و با چه زبانى شكر كنم خدايا، بارالها دستم را بگير و از ظلمت و گمراهى مرا برهان و خلاصم كن خدايا نيت هاى ما را خالص گردان . بارالها :مرا طورى از دنيا ببر كه چون ابوالفضل العباس نه دست در بدن داشته باشم و همچون حضرت سيد الشهدا نه سر در بدن داشته باشم. خدايا شكرت مى كنم از اينكه جنگ را نعمتى براى ما قرار دادى تا بوسيله آن بتوانيم دين اسلام را در جهان گسترش دهيم و ملت غيورمان يكپارچه عليه متجاوزين قيام كردند و كمر همت بستند كه انقلاب سرخ حسينى را تا نهضت مهدى موعود به رهبرى خمينى كبير ادامه داد و پرچم لا اله الا الله را در سراسر گيتى برافراشته و ملت هاى مظلوم را از زير يوغ مستبدين نجات خواهند داد و در آخر از تمام كسانيكه از بنده حقير رنجيده خاطر گرديده اند و آزارى از طرف اين حقير مشاهده كرده اند درخواست مى كنم كه حلالم كنند تا در آخرت دينى به گردن نداشته باشم.
مادر عزيز : مى دانم كه در بزرگ كردن من چقدر خون دل خورده ايد و زجر كشيده ايد مادر مهربانم اگر نتوانستم آنچنان كه بايد و شايد وظيفه فرزندى را ادا كنم مرا ببخشيد و حلالم كنيد.
پدر بزرگوارم : مى دانم كه شما را خيلى اذيت كرده ام و غير از من ديگر فرزندى نداريد و آنطوريكه بايد وظيفه فرزندى را براى شما ادا كنم ، نتوانستم ادا كنم اميدوارم كه شما هم مرا ببخشيد و حلالم كنيد .
پيامى به دوستانم : اى دوستان من مرا حلال كنيد و بعد از من اسلحه خونين مرا برداريد و راه شهدا را ادامه دهيد كه درخت اسلام به آبيارى خون من و تو نياز دارد.
پدر و مادر و خواهر عزيز : براى من گريه نكنيد چرا كه گريه شما موجب خوشحالى دشمن و موجب ناراحتى من است و صبر را پيشه كنيد و اگر گريه كرديد براى حسين (ع) گريه كنيد و اى خواهرم حجاب تو از خون من رنگين تر است و پدرم تو را به جان رهبر عزيز قسم ميدهم كه براى من گريه نكنيد و پروردگارا براى پدر و مادرم صبر عنايت فرما كه بتوانند طاقت بى فرزندى را داشته باشند.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار.
خداحافظ محرمعلى عابدى طاهر.
خوشا آنانكه از پيمانه حق شراب عشق نوشيدند و رفتند
خوشا آنانكه با شوق فراوان حريم دوست بوسيدند و رفتند
خوشا آنانكه پا در وادى حق نهادند و نلغزيدند و رفتند
خوشا آنانكه در راه عدالت بخون خويش غلتيدند و رفتند
خوشا آنانكه بر اين عرصه خاك چون خورشيدى درخشيدند و رفتند
خوشا آنانكه با عزت در اين راه بساط خويشن برچيدند و رفتند .
اى خوشا با فرق خونين سر جدا پيكر جدا در محفل دلدار رفتند.