محسن شیرزاد

محل تولد: گيلان - فومن

پردیس محل تحصیل: گيلان - تربیت معلم شهید رجایی

رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی

شهادت: 1364/11/21

محل شهادت: خاک عراق - فاو-ام القصر (ام الرصاص)

عملیات: والفجر 8

معبودا زندگي بر من چنان گذشت كه عمري را به بطالت سپري نمودم، سرمايه زندگيم به غفلت رفت حال كه به فضل تو اين بيداري در من ايجاد شده مايلم با كالايي كه بيشتر از همه دوستش دارم در راه تو به جهاد بپردازم. چون فرموده اي «لن تنالوا له حتي تنفقوا مما تحبون»

شهيد محسن شيرزاد در سال 1340 در يك خانواده مذهبي و زحمتكش در روستاي كما مردخ از توابع شهرستان فومن چشم به جهان گشود و در سن 6 سالگي تحصيلات خود را آغاز نمود و تا كلاس سوم راهنمايي را با موفقيت و نمرات عالي در روستاي لولمان (فومن) سپري نمود، آنگاه براي ادامه تحصيل وارد دبيرستان خدمات (شهيد شهرام طلوعي) صومعه سرا شد و دوره چهار ساله دبيرستان را با رتبه هاي ممتاز طي نموده و در خرداد ماه سال 1358 با معدل 18/36 و رتبه اولي در رشته (بهداشت محيط) به اخذ ديپلم نايل آمد. از آنجائيكه به درس و كتاب و مطالعه علاقه اي فراوان داشت و بخاطر كمي سن در سال بعد يعني خرداد ماه 1359 بصورت متفرقه در امتحانات نهايي رشته اقتصاد شركت و با معدلي نزديك به 17 در اين رشته نيز موفق به اخذ ديپلم گشت.ايشان در كنار درس مدرسه در جهت پيشبرد اهداف انقلابي و خط ولايت امام و جمهوري اسلامي نيز بسيار كوشا و پر تلاش بود، در تمامي كلاسهاي ايدئولوژيك اسلامي و احكام و تجويد قرآن كريم و انجمن اسلامي منطقه شركتي فعال داشت و بخاطر استعداد فوق العاده اي كه داشت هميشه موفق و مورد توجه خاص اطرافيان واقع مي شد، شهيد محسن شيرزاد در سال 1359 همزمان با آغاز جنگ تحميلي عازم خدمت مقدس سربازي شد، بعد از دوره سه ماهه آموزشي تمام مدت خدمت سربازي را با 6 ماه دوره اضافي (احتياط) در خطوط مقدم جبهه سپري نمود و بخاطر فعاليت و ايثارگري زياد در منطقه در پايان خدمت سربازي از طريق ارتش جمهوري اسلامي ايران تشويق نامه اي نيز به وي اعطا نمودند.
ايشان به دليل علاقه اي خاص كه به فراگيري علم و دانش و مطالعه و شغل شريف معلمي داشتند بعد از پايان خدمت سربازي از استخدام در بانك ملي كه مراحل امتحان و استخدامي آن به پايان رسيده بود صرف نظر و ترجيح دادند كه در لباس مقدس معلمي بيشتر مي توانند دين خود را نسبت به فرزندان اين مرز و بوم اداء نمايند. به همين منظور سرانجام از طريق امتحان ورودي بعنوان آموزگار حق التدريس در روستاهاي شهرستان فومن مشغول به تدريس شدند. حدود يك سال از تدريس نگذشته بود كه در آزمون تربيت معلم قبول و در مركز تربيت معلم شهيد رجايي لاهيجان جهت كسب معلومات بيشتر در حرفه معلمي مشغول به تحصيل گشتند. ضمن تحصيل در آن مركز از فرائض اخلاقي و جهاد به هيچ وجه غافل نبودند. بطوريكه يكي از اعضاي فعال بسيج محل بشمار مي رفتند هنوز هم كارت عضويت در طرح (لبيك يا امام) در بين اوراق و كتابهايش ديده مي شود. او در مركز تربيت معلم (آنطوريكه دوستانش مي گويند) به عنوان امام جماعت و الگوي اخلاق و زهد و تقوا براي دوستان دانشجوي خود بود و چنانكه بعد از شهادت برادر بهتر از جانش مرتضي شيرزاد هنرجوي سال چهارم برق هنرستان صومعه سرا ،در مورخه 64/4/31 آنچنان متاثر شد كه شبي نبود كه در آن مركز به درگاه خدا به گريه و زاري نپردازد و آنچنان حالت او دگرگون بود كه در عمليات والفجر 8 همه دوستان از شهادتش سخن مي راندند.
آري او در 12 بهمن 64 در ام الرساس عراق به قله فلاح و رستگاري شتافت كه پيكر پاكش در همانجا به جاي ماند. روحش شاد و راهش جاويد و پر رهرو باد.
از طرف ديگر اطاعت و زحمات او براي پدر و مادر و خانواده به حدي بود كه شهادت او كه حدود 7 ماه پس از شهادت شهيد مرتضي شيرزاد اتفاق افتاد براي خانواده بسيار ثقيل بود، چون او در موقع كار و كشاورزي بازوان پدر و خانواده بود، جواني بسيار بي تكبر و بي آلايش بود برخوردي صادقانه داشت. او به خردسال و پير احترام مي گذاشت و در ميان فاميل از احترامي خوب برخوردار بود.

《چگونه میشود بر فرهنگی غالب شد که هم معلم شهید دارد و هم دانش آموز شهید》 (امام خمینی ره)
الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عند الله و اولئک هم الفائزون (توبه ۲۰)
آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند آنان را نزد خدا مقام بلندی است و آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.
باسلام فراوان و درود بیکران بر پایان بخش رسولان حضرت محمد بن عبداله صلی الله علیه و آله و با سلام و درود بر آخرین اختر تابناک آسمان ولایت حضرت مهدی (عج) و درود فراوان به ارواح طیبه و تابناک شهیدان خصوصاً شهدای جنگ تحمیلی و سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی (ره).
خدایا در حالی که ابرهای تیره و تار ظلمت بر سرم سایه انداخته و از وجود ذلالت چهره ای از جهالت نمایان کرده بود، نور ایمان در وجودم آخرین سوسو های خود را میزد و می رفت تا به خاموشی گراید بار دیگر رحمت بی نهایت شامل حالم گشت و از ظلمات به نور رهنمون گشتم و ایمان در وجودم شعله ور گشت.
خدایا خود در قرآن فرموده ای الذین آمنوا و عملوالصالحات و به دنبال 《 ایمان》آوردن، عمل صالح را قرار داده ای و حال که به کوی ایمان رهسپارم . این بنده حقیر به لطف تو رفتن به جبهه را که نوعی عمل صالح است انتخاب میکنم.
معبودا، مولایم، خدایا تو در قرآن فرموده ای آنهایی که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیده اند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند از رستگاران دو عالمند.معبودا در حالیکه خود گواه بر زندگی چندین ساله من بوده ای و شاهد آنی که من مال آنچنانی نداشته و ندارم که با آن در راه تو جهاد کنم ولی الا یک جان و جسم دارم که تو به من عطا کرده ای و چیزی جز آن ندارم تا با آن در راه تو به جهاد بپردازم. معبودا زندگی بر من چنان گذشت که عمری را به بطالت سپری نمودم. سرمایه زندگیم به غفلت رفت، حال که به فضل تو این بیداری در من ایجاد شده مایلم با کالایی که بیشتر از همه دوستش دارم در راه تو به جهاد بپردازم چون فرمود ای《 لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون》 (آل عمران) به مقام نیکوکاران و خاصان نخواهید رسید مگر آنکه از آنچه دوست میدارید و محبوب است در راه خدا انفاق کنید. معبودا با کسی که به لطف تو جانش را در این راه گذاشته از محبت خود و اهل بیت بی‌نصیب خواهی ساخت؟ و در لحظات مرگ وسوسه های شیطانی را بر او مسلط خواهی ساخت؟ در حالی که او به فضل تو و عنایت اهل بیت بیش از پیش نیازمند است خدایا به لطف خود خیر دنیا و آخرت نصیب ما کن و ما را از شر دنیا و آخرت برهان و عواقب امور ما را ختم به خیر بگردان و زندگی و مرگ ما را همچون زندگی و مرگ اوصیائت قرار بده. و اما در پایان سخنم با شما ای مردم و ای پدر و مادر این است که مرگ نعمتی است که هر نفسی آن را خواهد چشید پس چه بهتر قبل از اینکه مرگ به سراغ ما بیاید ما جلوتر به استقبال او برویم زیرا اگر زندگی در راه خدا به کار نیاید ذلت است و حضرت علی (ع) در این باره می فرماید 《الموت فی حیاتکم مقهورین و الحیاة فی موتکم قاهرین》 مرگ در زندگی ذلت بار شماست و زندگی در مرگ با عزت شما.
امروز عصاره تمامی جریان‌های حق قرون در برابر چکیده تمامی جریان باطل تاریخ به نبردی تعیین کننده برخاسته و هر روز سندی تازه برمطلوبیت هابیلیان در برابر جنایت قابیلیان افزوده می گردد. خداوند تبارک و تعالی وظیفه ما را در قرآن مشخص نموده و حسن انتخاب بر ماست پس مبادا معترض مشیت الهی باشیم که اگر او نخواهد برگی از درخت بر زمین نخواهد افتاد و اما آنانکه چون کرم در زندگی مادی لولیده اند و هنوز انقلاب را درک نکرده اند باید بدانند که مرگ به سراغ آنها نیز خواهد آمد. و این وعده قرآن است که می فرماید 《 اینما تکونو یدرککم الموت و لو کنتم فس بروج مشیده هرجا که باشید مرگ شما را درک خواهد کرد و لو اینکه در کاخ های محکم و مستحکم باشید 》
در پایان از کلیه کسانی که به نحوی از آنها حقی بر گردن ما دارند خصوصاً پدر و مادر و همسایگان می خواهم که به بزرگی خود مرا ببخشند و عفو نمایند تا مورد عفو و رحمت الهی قرار گیرم
والسلام