محمدرضا اصیلی

محل تولد: همدان - همدان

پردیس محل تحصیل: همدان - تربیت معلم پردیس مقصودی

رشته تحصیلی: آموزش علوم تجربی

شهادت: 1365/02/09

محل شهادت: خاک عراق - فاو

عملیات: والفجر 8

وشهادت فوزى عظيم است كه خداوند تنها بر بندگان مخلص خودش ارزانى ميدارد پس به در گاه خداوند التماس ميكنيم ودعا ميكنيم كه ما را در رديف بندگان خاص خودش قرار دهد واين هديه خداوندى را هم نصيب ما بفرمايد . ما براى احيا دين خدا بپا خاسته ايم ، براى جهاد فى سبيل ا... از همه چيز گذشتيم ، حتى از بذل جان خود چرا كه مارهروان راه حسين ( ع ) ورهرو راه شهيدانمان هستيم.

در دامنه کوه سر به فلک کشیده‌ی الوند، در سرزمین گسترده و حاصلخیز همدان با آن هوای لطیف بهاری و سرمای طاقت فرسای زمستانی و شهر دار‌المؤمینن در شهر علامه حسینعلی و حسینقلی ها در سال ۱۳۴۴ از خانواده مذهبی محمدرضا که چهارمین فرزند خانواده بود به دنیا آمد. در همان اوایل گدیا راز و رمز های آینده را دریافته بود که باید در برابر ظلم و ستم آنچنان روح خویش را استحکام بخشید که با پرپر شدن خود خط بطلان بر تمامی نامردی ها و ظلم در سرزمین کربلای ایران وادی فاو بکشد و روح خود را به ملکوت اعلی برساند. در دل او با گذر زمان شعله سوزان عشق و علاقه به اهل بیت بیشتر شعله ور میشد. مادرش میگوید: یک شب در خانه نوار حاج آقا کافی که روضه طفلان مسلم را میخواند گوش میداد که متوجه شدم محمدرضا چه عاشقانه اشک بر دامن نازنینش میچکید و به خودش میپیچید و به من گفت: مادر دلم میسوزد اگر در آن زمان ما بودیم نمیگذاشتیم به آنها سخت بگذرد و مادر در جواب او میگوید:ان‌شاءالله تو هم شهید میشوی. و این کلمه مادر کودک هفت ساله را آرام میکند.
شهید پس از ورود به دبستان عارف در آن زمان گوی سبقت از نظر علم و ادب از دیگر همسالان را ربوده بود و با نوای جانبخش قرآن در جلسات قرآن و احکام در سازندگی روح خویش تلاش وافری داشت. در این زمان است که طلوع خورشید ولایت از کویر قم نورش را به دیگر صحراهای میهن اسلامی می‌رساند و او نیز در کنار مدرش که شخصیتی مذهبی انقلابی بود با جثه‌ی کودکیش در دنیای پر تلاطم بزرگ درونش با این نور همراه میشود.از هیچ تلاشی در حد توان دریغ نمینماید. مس از دوران راهنمائی تحصیلی در مدرسه عطار وارد دبیرستان میشود و در دبیرستان بار دیگر دوستانش که اکثرا در کنار پیکر پاکش با آرامش خاصی خفته‌اند–چون بین آنها صمیمیت شهادت صادق شده بود– در فعالیت های بسیج و انجن اسلامی دبیرستان شرکت فعال دارند. با دیگر دوستان، شب های چهارشنبه با توسل به اهل بیت در خانه شهیدان با خدایشان راز و نیاز مینمودند.
محمدرضا با دردها آشنا بود و آن را هدیه خدایی میدانست و در سال دوم دبیرستان آپاندیس او ترکید که از بیمارستان همدان به تهران اعزام شد و پس از خوب شدن پزشکان معالج اظهار میدارند او را خداوند شفا داده است وگرنه از توان ما نبوده است که درد او را علاج نمائیم. او در زمان تحصیل در دبیرستان با جهاد سازندگی همکاری نزدیک مینماید. و در پشت جبهه و پشتیبانی جبهه جنگ به همراه دیگر برادران جهادگر به جهاد وارد میشود تا اینکه در سال ۱۳۶۳ به همراه دوستان جهاد گر به منطقه‌ی سرپل ذهاب اعزام میشود و اینجاست که سرزمین دشت ذهاب از رشادتها و شهامتهایش رمز های ناگفته بسیار دارد. محمدرضا، خدایی بود. روح خدایی داشت. با تقوا و متقی بود و آنچنان از آن محافظت و مراقبت مینمود که سیمای نورانی او همراه با حجب و حیای خاصش زبانزد عام و خاص بود.او درد دردمندان را با اعماق وجود لمس کرده بود و روح پاکش را با نشستن در کنار آنان و مساعدت آرامش داده بود. چه گویم از راز و نیازهایش چه میدانم که او در حال و هوای نماز شب هایش به خدایش چه‌ها میگفت همی دانم که خضوع و خشوع در سیمایش هویدا بود.اهل دنیا نبود بلکه با دنیا بیگانه، شهید بسیار دلسوز،صبور و مقاوم بود.
هدف ما پیروزی اسلام و احیاء احکام قرآن است و در این راه شهادت را به جان میخریم چرا که معامله با خدای خود با خالق خود عین سعادت انسان است همانطور که امام حسین (ع) فرمود که ای خدا اگر دین تو با کشته شدن من یاری میگردد،پس ای شمشیرها مرا دریابید.
خدایا بارالها تو خود میدانی که من گنهکار چقدر معصیت تورا کرده‌ام از تو طلب مغفرت میکنم.
در سال ۱۳۶۱ به منطقه غرب اعزام شد و براثر اینکه مریض بود به اصرار دوستان بعداز چند روز برمیگردد ودر مشت جبهه با توان تلاش مینماید تا مجددا در سال ۱۳۶۲ پس از گذراندن دوره آموزشی در پادگان قدس به منطقه غرب اعزام میشود.
پس از گرفتن دیپلم با توجه به اینکه علاقه زیادی به معلمی داشتند و چون در ارتباط با کار و جامعه احساس مسئولیت مخصوصا در زمینه فرهنگی و رشد عقیدتی دینی جامعه داشتند در کنکور تربیت معلم شرکت نمودند و در رشته تجربی قبول شدند.آخر این گوهر پاک باخته این آتش افروخته خدا آرام و قرار از او ربوده شده بود. در دل فقط حال و هوای خدا حاکم بود. آری او دیگر برای یاری دین خدا به جز سرود شهادت چیزی را زمزمه نمینمود درس و مدرسه را رها نمود و به دانشگاه حقیقی روانه شد، باشد که در جهت رشد زمینه فرهنگی دینی نقشی داشته باشد. در دانشکده اباعبدالله در رشته جانبازی شرکت نمود، و بالاخره در سال ۶۴ به همراه دوستانش به منطقه غرب میروند و بعداز چند روز برمیگردند و به همراه دوستانش به خانه شهید اصیلی می آیند و شب را تا ساعت ۳ بامداد ذکر دعای توسل و راز و نیاز میگذراند و شهید میگوید که ما مطلع شدیم که در جنوب عملیاتی صورت میگیرد از غرب برگشتیم تا بتوانیم در عملیات شرکت کنیم آری او میگوید من از این کارم هدف دارم.گویا از شهادتش نوید داده است.
شهید اصیلی قبل از شهادت خبر شهادت خودش را به استناد خوابش به دوستانش میدهد او یک شب قبل از شهادت خواب میبیند که با دوستش حمید هاشمی که شهید شده بود در کنار هم هستند فقط یک شیشه ای حائل بین آنهاست و شهید حمید هاشمی به دوستش میگوید که ان‌شاءالله شما هم پیش ما می‌آیید.
و در بهار سال ۱۳۶۵ در عملیات والفجر ۸ به درجه رفیع شهادت میرسند. شهید اصیلی اهل تحقیق بودند چه از نظر مذهبی و چه علمی. او به مطالعه کتابهای شهید دستغیب و شهید مطهری اصرار زیادی داشتند و بیشتر به خانه برادران و خواهران رفته سفارش به مطالعه میکرد حتی روزی یک صفحه.
شهید بعداز گذراندن یک سال از تربیت معلم به اصرار خانواده در سال ۱۳۴۰ مجددا در کنکور شرکت میکند و جواب قبولی در رشته پزشکی او زمانی می‌آید که شهید در دانشگاه بزرگتری قبول شده است و برای سومین بار به منطقه اعزام شده است. تو خود میدانی که ما عاشقیم، پس آنچنان آتش عشقی در دلمان جای ده که دیگر لحظه‌ای فراق تو را تحمل نکنیم.

بسم الله الشهدا والصديقين
ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احيا عند ربهم يرزقون
با درودوسلام بر آقا امام زمان مهدى ( عج ) موعود منجى عالم بشريت ونايب بر حقش پير جماران اسوه مقاومت وپيروزى وبا سلام بر خانواده معظم شهدا كه با ايثار فرزندان خود از درخت نونهال انقلاب تا ظهور مولايمان مهدى حراست مى كنند .
وشهادت فوزى عظيم است كه خداوند تنها بر بندگان مخلص خودش ارزانى ميدارد پس به در گاه خداوند التماس ميكنيم ودعا ميكنيم كه ما را در رديف بندگان خاص خودش قرار دهد واين هديه خداوندى را هم نصيب ما بفرمايد . ما براى احيا دين خدا بپا خاسته ايم ، براى جهاد فى سبيل ا... از همه چيز گذشتيم ، حتى از بذل جان خود چرا كه مارهروان راه حسين ( ع ) ورهرو راه شهيد انمان هستيم ، حسين ( ع ) وشهداى ما رفتند تا راه هدايت بشريت را با خون خود گلگون وبا سوختن چو شمع خود روشن نمايند .
هدف ما پيروزى اسلام واحيا احكام قر آن است ودر اين راه شهادت را بجان ميخريم چرا كه معامله با خداى خود ، با خالق خود ، عين سعادت انسان است همانطور كه امام حسين ( ع ) فرمود كه اى خدا اگر دين تو با كشته شدن من يارى ميگردد ، پس اى شمشير ها مرا دريابيد خدايا بارالها تو خود ميدانى كه من گنهكارم ، چقدر معصيت تو را كردم ، از تو طلب مغفرت ميكنم . خدايا بارالها تو خود ميدانى كه ما عاشقيم ، پس آنچنان آتش عشقى در دلمان جاى ده كه ديگر لحظه اى فراق تو را تحمل نكنيم . من خيلى كوچكتر از آنم كه بخواهم پيامى براى ملتم بفرستم ، آنهم ملتى كه آگاها نه پيرو امامش است وبراى حفظ اسلام از همه چيز خود گذشته است ليكن فقط چند تذكر جهت ياد آورى ميگويم كه امام عزيز را تنها نگذاريد اسلام را يارى كنيد كه خدابا يارى كنندگان است از رحمت خدا غافل نشويد ، در راه اسلام هر چه سختى ومشكلات مى بينيد شكر كنيد واستقامت كنيد چرا كه انسان در مواجهه با سختيها ساخته ميشود وعظمت اسلام را در ك ميكند صحنه هاى جنگ راهمچنان پر نگهداريد كه اين جنگ ، جنگ حق وباطل است مسئله اسلام است و صحنه اى براى آزمايش ما انسانهايى كه خود را شيعه على ( ع ) وپيامبر ( ص ) ميدانيم ، پس سعى كنيد از اين امتحان الهى سر بلند بيرون آييد شهدارا فراموش نكنيد ، ارتباط خود را باخانواده شهدا بيشتر كنيد چرا كه اينان جايگاهى بس عظيم نزد خداونددارند . پدرم ومادرم ، برادرم وخواهرانم ، از خداوند ميخواهم كه به شما صبرى عظيم عطا فرمايد وخوشحال باشيداز اينكه خداوند نظر رحمتى به خانواده شما كرده وفرزند شما را براى قربانى در راه اسلام بر گزيده است اگر دوست داريد گريه كنيد، گريه كنيد ولى بياد شهداى كربلا گريه كنيد ، به ياد على اكبر وعلى اصغر حسين گريه كنيد براى شهداى مفقودتان گريه كنيد كه پدر ومادر شان نشانى از فرزند شان ندارند تا برسر قبر او عقده دل خالى كنند در پايان همگى شما را به تقواى خالصانه در راه خدا دعوت ميكنيم . دوستانم شما كه داغهاى بسياريى از دوستانتان را بدوش كشيده ايد ، مبادا از دفاع از اسلام خسته شويد ، مبادا بگذاريد بچه ها از دور هم پراكنده شوند شما كه خود راه خود را مى دانيد نيازى به گفتن من حقير نيست ، شهداى بى مزار را هم فراموش نكنيد خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار والسلام