محمد رضایی

محل تولد: بوشهر - دشتستان/برازجان

پردیس محل تحصیل: بوشهر - شهید رجایی برازجان

رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی

شهادت: 1364/11/26

محل شهادت: خوزستان - فاو

عملیات: والفجر 8

برادر عزیز همانطور که شما می دانید شهادت افتخار است آگاهانه و شهید گر نیش گری است معتقد به خویش بر می گزیند. زیرا که شهید همواره عملش در حرکت تکامل تاریخ برای رسیدن به هدف الله خویش بر می گزینند و حکومت صالحان و متعهدان شکل می گیرد این بار هم اسلام برای رسیدن به حکومت مصتضعفین صالحانی احتیاج به شهیدان دیگر دارد تا بتوانند این حق را آبیاری کند

سپاس خدايي كه برگزيدگانش را در اوج كمالات معنوي وانساني بسوي خود فرامي خواند وتداوم رسم عشاق را چه نيكو به جامي آورد وبه بهترين جلوه عاشقي معشوق خويش را مي طلبد وچه زيبا آيه دلنواي قراني را درپيكره وجود انسانهايي عاشق ندا مي كند وجنين مي فرمايد (ارجعي الي ربك ) شهيد محمد رضايي در يك روز تابستاني در خانواده اي گرم وآكنده از عشق به اهلبيت ديده به جهان گشود وزندگي سراسر پرماجرايش را آغاز نمود وحركت وزندگي كه نهايتش پرواز وسير علي ا… بود وي در همان دوران كودكي با عشق به اسلام پرورش بافت ودوران تحصيل ابتدايي را دردبستان فرخي (شهيد جاويد كازروني ) بع پايان رسانيد سپس دوران سه ساله راهنمايي رادر يكي از مدارس به اتمام رساند ودر همين ايام بود كه انقلاب اسلامي به وقوع پيوست وبه زندگي سراسر ماجراي شهيد رضايي حركتي نوين بخشيد.حركت انقلاب قلبهاي پاك وبا صفاي جوانان اين مرزوبوم از جمله اين شهيد عزيز را به تپش واداشته وبدين مناسبت در كليه مراسمات آن روز شركت فعالانه داشت تظاهرات عليه رژيم ستمشاهي را در جوار برادران هم رزمش وبا رسالت الهي خويش در اين زمينه نيك به انجام رسانيد واز آنجايي كه تشنه حقيقت جويي بود وگام حقيقت خويش را تشنگي خاص بودمدام در پي رفع اين نياز كوشش ميكرد .پس از پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي به خدمت بي دريغ در جهت تداوم انقلاب پرداخت سپس به عضويت انجمن اسلامي دبيرستان درآمدوفعاليت خود را در سنگر مقدس تحصيل ادامه داد از مهمترين حركتهاي ايشان تضادوبرخورد با گروههاي ملحد وضد انقلاب بود وبا تشكيل پايگاههاي مقاومت به عضويت پايگاه فتح المبين در آمد وشايستگيهاي كه از خود نشان دادبه عضويت شوراي پايگاه انتخاب شد.ومدتها در اين سمت خدمت نمود ودر همين حين نيز فعاليت خوبي با ارگانها ونهاد هاي انقلابي خصوصاً سپاه پاسداران وداشست ودر خصوص آموزش نظامي برادران بسيج همكاري نزديك با آموزش نظامي بسيج جهت آماده ساختن نيروها براي مقابله با صداميان داشت با شروع جنگ تحميلي وهجوم دژخيمان ومزدوران بعثي به خاك مقدس وجايگاه شهيدان به خون غلتان مملكت اسلايمان جهت مقابله با دشمنان قسم خورده اسلام وبقاياي كوفيان بي وفاي صدر اسلام برخاست وبيش از اين تعصب وعشق به مهين اسلامي اين اجازه را به وي نداد كه در خانه بنشيند.بنابراين با جمع كثيري از برادران جهت دفع اين هجوم وحشيانه آموزشهاي نظامي لازم را ديده واز آنجا راهي جبهه آبادان وجزيره مينو شد وپس از اتمام ماموريت به وطن بازگشتسپس براي بار دوم جهت سركوبي انقلاب كردستان وحاميان آنان يعني رژيم سفاك صدام راهي كردستان شد سرزميني كه خون رگهاي گردن زده پاسداران وارتشهاي قرهمان لالگون شده بود وجاي پاي استعمار بر سينه ها زخم ديده مردم آن ديار نقش بسته بود وباز هم شجاعت ومردانگي كه شاييسته يك مسلمان واقعي است در آنجا از خود نشان دادودر صحنه هاي نبر د عليه جيره خواران شرق وغرب مردانه جنگيد وپس از اتمام ماوريت پرماجرايش به وطن خويش بازگشت سپس با شركت در آزمون تربيت معلم وارد سنگر علم وتحصيل شد.از خصوصيات اخلاقي وي نفرت بيش از حد نسبت به انحرافات اخلاقي جامعه بود وهميشه از اوضاع بدحجابي شكايت داشت ونيز در جهت ريشه كن نمودن اين توطئه استعمار هميشه در صف مقدم مبارزه بود اما دنياي مادي وفضاي تنگ پشت جبهه قلب مالامال از عشق به الله را در وي سيراب نميساخت ومداوم در حركت بسوي جبهه ها بود وهر زمان كه فرصت ميافت در جبهه ها حضور ميافت تا اينكه براي بار سوم راهي جبهه ها شد ودر عمليات پيرزومندانه بدر شركت نمود وسرانجام براي بار چهارم جهت شركت در جبهه با كاروان راهيان كربلا عازم گرديد واز آنجا وارد تخريب شد ودر نتيجه با شركت در عمليات ظفرمندانه والفجر 8 به قلب مزدوران بعثي زده وخود نيز به فسض شهادت نائل آمد وچه زيباست تصاددف اين شهادت با پيروزي انقلاب در 22 بهمن ماه .

آري نيست در اين قفس مادي دنيا جاي بهشتياني چون رضايي
زندگي نامه دانشجو بسيجي شهيد محمد رضايي
شهيد محمدرضايي دردوم شهريور ماه1342در برازجان دريك خانواده مستضعف ومذهبي ديده به جهان ‌گشود او دوران ابتدايي‌خود را در دبستانهاي عضد‌ و شهيد جاويد كازروني به‌اتمام رساند و سپس وارد دوره راهنمايي شد‌ شهيد اين دوره را هم با موفقيت در مدارس راهنمايي ‌حمزه و شهيـد مدرس پشت سرگذاشت محمد بعد از سپري نمودن دوران راهنمايي به دبيرستان‌طالقاني برازجان وارد شد وشروع به ادامه تحصيل‌كرد تا اينكه در سال سال61به فرمان رهبركبـير انقلاب وارد بسـج شد در پايگاه مقاومت فتح المبـين برازجان اسم نويسي كرد چند ماه بعد به اتفاق تني چند ازهمرزمان بسيجيش از جمله شهيد سيد محمد حسيني براي ‌يادگيري فنون نظامي راهي پادگان شهيد دستغيب‌كازرون شدند ‌و بعد از دو هفته آموزش از همانجا راهي جبـهه‌هاي جنوب كشور درجزيره جزيره مينو شدند و بعد از اتمام مأموريت به برازجان بازگشت و به تحصيلات خود ادامه داد تا موفق به گرفتن ديپلم در دبيرستان طالقاني شد. شهيد براي دومين باردر تير ماه سال62باز هم به اتفاق تني چند از يارانش راهي جبهه هاي نبرد شدند اين بار در جبـهه‌هاي غرب در شهر مهاباد تا شايد بتواند تا اندازه‌اي ملت مظلوم كردستان از دست خود فروختـگان شرق وغرب آزاد نمايد و بعد از اتمام مأموريت به برازجان بازگشت و فعاليتهاي ‌خود را درپايگاه مقاومت از نوشروع كرد تا اينكه براي سومين بار براي لبيك‌گفتن به فرمان در طرح لبيك شركت ‌كرد وبه اتفاق تني‌ از چند از يارانش‌از جمله شهيدان عبدالمحمد بهادر،عليرضا سليمي‌فرد و سيد محمد حسيني راهي جبـهه‌هاي نـبرد شدند و بعد از اتمام مأموريت به خانه بازگشت ودر اين سال در گزينش دانشجو تربيت معلم پذيرفته شد و در عمليات پيـروزمندانه بدر شركت نموده‌ و بعد از اتمام شدن عمليات و مأموريـت به شهر خود بازگشت وشروع به ادامه تحصيل در تربيت معـلم نموده تا اينكه براي پنجمين بار نيز در دي ماه1364با اولين كاروان راهيان كربـلاي استان به جبـهه‌هاي نور روانه شد و يعد از اتمام مأمـوريت به خاطر اينـكه در عمليات شركت نكرده بود از آنجا با مشقت هاي كه داشت وارد واحد تخـريب لشكر المهدي شد و يعد از تـمام كردن كارهاي پرسنلي خود با لشكر به مرخصي آمد وچند روزي در اين شهر بود تا اينكه در 16بهمن 64برازجان را به مقصد منطقه‌محل‌خدمت ترك‌كرد ودرتاريخ21/11/64درشب اول عمليات پيروزمند وافتخارافرين والفجر8 درمنطقه‌فاوبه وسيله‌گلوله‌هاي ‌كاليبر‌دشمن جنايتكار بعثي‌عراق به درجه‌رفيع شهادت نائل‌آمد.

بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقولون فی سبیل الله فیعلمون و یقتلون
همانا خداوند از شما جان و اموالشان را خریداری می کند که در برابرش در راه خدا پیکار می کنید و کشته می شوند. و خداوند جان و مال آنان را می گیرد در ازای بهشت.

برادر عزیز همانطور که شما می دانید شهادت افتخار است آگاهانه و شهید گر نیش گری است معتقد به خویش بر می گزیند. زیرا که شهید همواره عملش در حرکت تکامل تاریخ برای رسیدن به هدف الله خویش بر می گزینند و حکومت صالحان و متعهدان شکل می گیرد این بار هم اسلام برای رسیدن به حکومت مصتضعفین صالحانی احتیاج به شهیدان دیگر دارد تا بتوانند این حق را آبیاری کند و با یاری خدا که در انجام عمل ماموریتی الهی هستم ترا به یاری می طلبم و به تو سوگند یاد می کنم که همیشه و تا آخرین نفس در راه مقدس تو و برای یاری دین تو مستحکم و جان بر کف در راهت فداکاری کنم . الهی یاریم ده که بتوانم این امر مهم را آنچنان که شایسته مقام باری تعالی هست بجای بیاورم خدایا تو شاهد باش که در این راه کورکورانه قدم بر نداشتم و از اینکه تو را به یگانگی شناختم در قلبم جرقه ای از ایمان محمدی فوران شد و از همه چیز گذشتم. و به تو پیوستم در این لحظه سخنی با خانواده خودم ،مادرم حال که فرزندت را به سوی رهی که خونین ور شهیدان قدم گذاشت به تو چند کلمه حرف دارم. تو مرا بزرگ کرده ای و چه بسا در رهگذر تاریخ رنجها کشیده ای ولی خسته نشده ای سلامت باد. درودت باد. پیامم به تو حلالم کن به تو می گویم مبادا پس از مرگ سرخ من (شهادتم) اشک بریزی که دشمن شاد شود و اما ای پدرم با شادی و رنجم حلالم کن. حلالت باد درودت باد آزادی سلامت باد وفاداران گر چه تو را ترک می کنم دوران زندگی ما کوتاه بود ولی چه بایست کرد آخرین می بایست رفت و به ملاء اعلاء باید پیوست. و از شما دوستان و رفیقان من و کلیه آشنایان من خود می خواهم آنچنان که از طرف این حقیر به شما کوچکترین بی احترامی و اذیت شده و آذاری رسیده به بزرگواری خود ببخشید. خداوند یار و ممکار شما باد.

به امید پیروزی حق علیه باطل
حلالم کن خداحافظ