محمد علی اعتدالپور

محل تولد: چهارمحال‌و‌بختیاری - شهرکرد

پردیس محل تحصیل: چهارمحال‌و‌بختیاری - شهرکرد

رشته تحصیلی: آموزش ابتدایی

شهادت: 1365/10/21

محل شهادت: خوزستان - شلمچه

عملیات: کربلا 5

به آنهايي ميگوئي كه چرا به جبهه نمي رويد زود مي گويند مشكلات نمي گذارد. وجود ما پشت جبهه لازم است .ميگوئيم چه مشكلي بالاتر از خطري كه امروز اسلام را تهديد مي كند .شما خوب مي دانيد كه امروز اگر ما در اين جنگ شكست بخوريم يعني اسلام شكست خورده است.

محمد علی بیستم آذر 1340 ء در شهرستان شهر کرد به دنیا آمد. پدرش عوضعلی و مادرش حاجیه خانم نام داشت. دانشجوی دوره کاردانی بود. به عنوان پاسدا در جبهه حضور یافت. بیست و یکم دی 1365 ء با سمت معاون فرمانده گردان در شلمچه بر اثر اصا بت ترکش به سر و پاها، شهید شد. پیکرش مد تها در منطقهژ بر جا ماند و دهم مهر 1367ء پس از تفحص در بهشت دومعصوم زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرنش جمشید و علی اصغر نیز به شهادت رسيده اند.

بسم الله الرّحمن الرّحيم
وصيت نامه ي شهيد محمدعلي اعتدالپور
الله يدافع عن الّذين امنو ان الله لايحب كل خوان كفور اذن الّذين يقاتلون بانّهم ظلموا وانّ الله علي نصرهم القدير
خدا مؤمنان را از هر شر ومكر دشمن نگه ميدارد ، بدرستي كه خدا هرگز جنايتكار ونا سپاس را دوست نمي دارد. رخصت جنگ به جنگجويان اسلام داده شد زيرا آنها از دشمن ستم كشيده اند وخدا بر ياري آنها قادر وتواناست. ( سوره ي حج ايات 38-39)
خدايا شهادت بر وحدانيت تو دادم وشهادت بر رسالت انبياء وائمه ي معصومين از علي (ع) تا مهدي (عج) . خدايا به معاد تو و قيامت تو معتقدم و اميد بخشايش تو دارم . خدا از عدلت به فضلت و جودت پناه مي برم. اي خدا ، از تو مي خواهم پيش از آنكه گمراه شوم ارشادم به راه حق فرمائي.و از هول قيامت ايمني بخشي وبه لطف و عنايت خود از من دفاع فرمايي وبه من نعمت و قوت بخش و به كرمت مرا شايسته وصالح گرداني وامراض جسم وجان را به توجه كاملت شفا عنايت فرما و لباس رضا و خشنوديت را بر من بپوشان. از تو مي خواهم به لطف و كرمت از گناهانم درگذري و مرا درحركت به سوي خودت زنده دل گرداني. با درود بر پيامبر بزرگ اسلام كه چگونه زيستن را به ما آموخت و درود بر فرزند رشيدش حسين(ع) كه چگونه مردن را به ما آموخت و با درود بر امام زمان و نائب برحقش اين نور الهي تابيده بر زمين و اين روح خروشان الله كه قيام پيامبرگونه اش مارا به خويشتن اسلاميمان بازگردانيد واز اسارت چند صد ساله ي طاغوت رهايي بخشيد و ميرود تا پرچم لا اله الي الله و محمد رسول الله را بر بلندترين قله ي گيتي به اهتزاز درآورد وبا سلام بر امت مستضعف ،و از جان گذشتگان.مطالبي را بر حسب وظيفه خدمتتان عرض ميكنم :-اول هدفم را از رفتن به جبهه اعلام ميكنم تا دنياپرستان بدانند حركت اين رزمندگان براي چيست، همه بدانند هدف من از رفتن به جبهه همان است كه مولايم حسين(ع)هنگام حركت از مدينه بيان كرد وآن اينكه من براي اقامه ي امر به معروف ونهي از منكر حركت كردم ،من براي حفظ اسلام دست از همه چيز شستم و براي اقامه ي صوم وصلاة حركت كردم و چون ديدم كه اسلام را خطري بزرگ تهديد مي كند و نياز به ياري دارد و همين جا به آنهايي كه توجهي به جنگ ندارند و نماز هم نمي خوانند و وقتي به آنهايي ميگوئي كه چرا به جبهه نمي رويد زود مي گويند مشكلات نمي گذارد. وجود ما پشت جبهه لازم است .ميگوئيم چه مشكلي بالاتر از خطري كه امروز اسلام را تهديد مي كند .شما خوب مي دانيد كه امروز اگر ما در اين جنگ شكست بخوريم يعني اسلام شكست خورده است.اي برادران ،آخر ما كه دو راه بيشتر نداريم يا پيرو ولايت فقيهيم يا مخالف او .اگر پيرو او هستيم چرا گوش به فرمان او نيستيد،( نكند ازآنهايي باشيد كه حسين(ع) فرمود : مردم بندگان دنيا هستند و دين چون آب دهان که بر زبان های آنها جاری است و دین را برای دنیا می خواهند که معیشت های آنان تامین شود، امازمانی که به بلا و مشكلات آزمايش شوند دين داران حقيقي كم هستند) .و اين جنگ آزمايش خوبي است که مرد را از نامرد مشخص می کند و نکند از آنهایی باشید که توجه به جنگ نکردند و علی (ع) درباره ی آنان فرمود : این افراد